غدير خم
دوم صفر مصادف با ورود اسرای اهل بیت علیه السلام به مجلس یزید ملعون و شهادت جناب زید بن علی بن الحسین و شکست قیام زنگیان و کشته شدن صاحب الزنج
۱۳۹۲/۹/۳۰ ۲۱:۲۸ - زهرا
1-ورود اسرای اهل بیت علیه السلام به مجلس یزید ملعون:
پس از اینکه کاروان اسیران وارد شام شدند آنان را روانه مسجد جامع شهر کردند و در آنجا منتظر ماندند تا اجازه ورود به مجلس یزید صادر شود.
پس از اینکه اجازه ورود داده شد، اهل بیت علیه السلام را در روز دوم صفر سال 61 هجری قمری در حالی که دست مردها را به گردنشان بسته بودند و همه کودکان و زنان را به یک زنجیر متصل کرده بودند وارد مجلس یزید کردند. یزید مست و مغرور از کرده خویش بر تخت تکیه داده و مجلس بزم بر پا ساخته بود. سر مقدّس سالار شهیدان علیه السلام را شست و شو داده و در حالی که محاسن مبارکش را شانه زده بودند در تشتی از طلا مقابل یزید گذاشتند و او با چوب خیزرانی که در دست داشت، نسبت به حضرت اساعه ادب می کرد. عقیله عرب زینب کبری سلام اللّه علیه با دیدن این صحنه دست بر گریبان برد و فریاد کرد : وا حسینا! وا حبیب رسول اللّه ! که از صدای آن حضرت، حاضران به گریه افتادند.(1)

ابوبرزه اسلمی که از اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود خطاب به یزید گفت: به لب و دندان کسی بی احترامی می کنی که من شاهد بودم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همین لب و دندان ها را می بوسید و به حسن و حسین علیه السلام می فرمود: شما سرور جوانان اهل بهشت هستید، ای یزید! خدا تو را نابود کند، خدا تو را لعنت کند.(29)

یزید آب جو طلب می کرد و به یاران خود می داد و در حین قمار بازی و شراب خواری، نسبت به سر مقدس ابا عبداللّه الحسین علیه السلام هتک حرمت می نمود. که قلم از نوشتن آن شرم دارد.

سکینه بنت الحسین علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند من از یزید کافرتر و ستمکار تر و سنگدل تر ندیده ام! امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در این باره فرمودند: شیعیان ما هرگز آب جو نمی خورند چرا که مخصوص دشمنان ماست و نخستین بار یزید، در مقابل سر نازنین جدم حسین بن علی علیه السلام نوشید.(3)

امام زین العابدین علیه السلام در اوج مصیبت و مظلومیت اما با کمال شجاعت و صلابت وارد مجلس شدند و خطاب به یزید فرمودند: اگر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم ما را در این حالت ببیند گمان داری با تو چه خواهند کرد؟! سپس فرمودند: ای یزید! وای بر تو اگر می دانستی چه عمل زشتی را مرتکب شده ای و با پدرم واهل بیت علیه السلام و برادرم و عموهای من چه کرده ای مسلماً به کوهها می گریختی! و روی خاکستر می نشستی و فریاد بلند می کردی. سر پدرم حسین علیه السلام فرزند فاطمه سلام اللّه علیها و علی علیه السلام را بر سر دروازه شهر آویختی؟ تو را به خواری و پشیمانی روزی بشارت می دهم که درآن روز چشمان مردمان گریان است.(4)

در چنین وضعیتی که یزید جسارت و بی خیالی را تا بدین حد رسانید، دیگر وقت آن رسید که بار دیگر چهره ننگین یزیدیان برای مردم که قدری آمادگی پیدا کرده بودند آشکار گردد و تبلیغات مسموم معاویه بر ضد اهل بیت علیه السلام نقش بر آب شود. یعنی زینب کبری سلام الله علیها پیام آور کربلا و بیانگر نهضت حسینی بار دیگر وارد میدان شود و به وظیفه سنگین خویش عمل کند. آن حضرت با وجودی که داغدار و مصیبت زده بودند، با عظمت و شکوه، چونان مادرش فاطمه سلام اللّه علیها و همچون پدر بزرگوارش امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام به پا خاستند و خطبه ای بلیغ ایراد فرمودند. سخنان عقیله عرب علیه السلام آنچنان در میان مردم تأثیر گذاشت که شیون و ناله از تمام اهل مجلس بلند شد تا جایی که یزید که در ابتداء مست و مغرور و مشغول باده گساری و بی احترامی بود، سر فرود آورد و برای آرام کردن فضای مجلس گناهان کشتن امام حسین علیه السلام را بر گردن ابن زیاد انداخت.

از دیگر وقایعی که در مجلس یزید رخ داد و باعث رسوایی و خواری یزید شد، خطبه امام زین العابدین علیه السلام در آن مجلس بود. خطبه ای که امام در آن ضمن معرفی صحیح عصمت و طهارت علیه السلام از جنایات یزید پرده برداشت.
در اثر افشاگری و مشخص شدن چهره پلید یزیدیان مردم تحت تأثیر قرار گرفتند و انگیزه بیداری در آنان تقویت و نفرت و خشم مردم از این عمل روز افزون شد تا جایی که یزید از کرده خویش ابراز پشیمانی نمود و گناه خود را گردن ابن زیاد خبیث انداخت. ابتداء این پشیمانی ظاهری و در راستای حفظ موقعیت و مقام و تاج و تخت بود چرا که بعد از واقعه عاشوراء ابن زیاد به شام آمد و یزید مال فراوان به او بخشید و او را به سرای خود بود و از کرده خویش شادمان و مست بود.(5)

در نهایت به سبب مبارزات پنهان و آشکار اهل بیت علیه السلام در حالت اسیری به شام، یزید ذلیل گشته و وضعیت شام بر ضد او و به هواداری امام حسین علیه السلام تغییر کرد و قیام امام حسین علیه السلام در کربلا با مجاهدتهای حضرت زینب سلام اللّه علیها و امام زین العابدین علیه السلام به کمال رسید.


2- شهادت جناب زید بن علی بن الحسین علیه السلام:

در دوّم صفر سال 121 هجری قمری زید بن علی بن الحسین علیه السلام به شهادت رسید. شیخ مفیده (ره) می نویسد: زید فردی عابد پرهیزگاز، فقیه، سخاوتمند و شجاع بود. پیوسته قرآن تلاوت می کرد و به همین دلیل به حلیف القرآن شهرت پیدا کرد.(6)

از جمله دلیل شهرت زید، قیام خونین او بر ضد هشام بن عبدالملک از خلفای عباسی در زمان امام جعفر صادق علیه السلام می باشد. شایان یادآوری است که عده ای به امامت او بعد از امام سجاد علیه السلام اعتقاد دارند، شاید اینان دلیل قیام زید را به امامت رسیدن خویش قلمداد کرده باشند حال آنکه همین مطلب صحیح نیست. زیرا او نسبت به امامت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام آگاهی و معرفت داشت.(7)

به هر ترتیب در اثر این قیام او به طرز مظلومانه و دلخراش به شهادت رسید. در مورد گریه ائمه معصومین علیه السلام برای زید روایان زیادی وارد شده. از جمله آمده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خبر شهادتش را پیشاپیش داده بودند.

حذیفه بن یمان می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هرگاه به زید بن حارثه نگاه می کردند می فرمودند: کشته راه خدا و مظلوم اهل بیت علیه السلام من و کسی که در امت من به دار آویخته خواهد شد، همنام زید است. سپس به او اشاره می کردند و می گفتند زید بیا درکنار من و به من نزدیک شو، نام تو اسمی است که آن را دوست دارم و تو همنام عزیز اهل بیت علیه السلام من هستی.(8)

هم چنین حمزه بن حمران از اصحاب امام جعفرصادق علیه السلام روایت کرده است که امام از یادآوری رنج ها و فجایعی که بر جناب زید روا داشتند به شدت محزون و گریان می شدند.(9)

در سال 121 هجری قمری زید با انگیزه خونخواهی امام حسین علیه السلام و برای برپایی معروف و ریشه کنی منکر با گروهی از شیعیان، در کوفه بر ضد دولت اموی به پاخاست. والی عراق، یوسف بن عمل ثقفی از طرف هشام بن عبدالملک مأمور شد تا شورش را سرکوب کند. جنگ خونینی بین سپاهیان ابن عمر ثقفی و سپاه زید در گرفت. سپاهیان کوفه چونان گذشته، بیعت شکسته، زید را تنها گذاشتند و جناب زید با تعداد اندک تا پای جان ایستادگی کردند و سر انجام به فیض شهادت نایل شدند. در جنگ تیری به پیشانی او اصابت کرد. پس از این که نتوانستند تیر را خارج کنند در اثر آن به شهادت رسیده و جسد غرق به خونش را در نهر آبی دفن کردند. روی قبر را با گل و خاک پوشاندند و آب روی آن جاری ساختند. جاسوسان اموی، ابن عمر را آگاه ساختند و او قبر زید را شکافت و جسد مطهرش را بیرون آورد. سر نازنینش را جدا ساخت و برای هشام فرستاد، هم چنین بدن زید را عریان کرده در کنار کوفه به دار آویخت. نزدیک 4 سال بدن آن بزرگوار برهنه بر دار آویخته بود. پس از روی کار آمدن ولید بن یزید بن عبدالملک، فرزند زید به نام یحیی در خراسان قیام کرد. ولید هم به تلافی این کار، بدن زید را با دارش سوزاند و خاکسترش را در کنار فرات بر باد دادند. این صفحات گوشه ای از جنایات خلفای ستم گر بنی امیه است که قساوت و شقاوت آنان را به اثبات می رساند.(10)


3- شکست قیام زنگیان و کشته شدن صاحب الزنج:
قیام بردگان و غلامان در قرن سوم هجری به فرماندهی شخصی به نام علی بن محمّد که خود را منتسب به علویان می دانست برای مدتی طولانی خواب خوش را از چشمان حکومت ظلم و جور عباسی گرفته بود. قیام زنگیان یکی از بزرگترین نهضت های محرمان بر ضد خلفای عباسی بود. امیر زنگیان که به صاحب الزنج شهرت پیدا کرده بود، پس از گرد آوری غلامان در اطراف خود در 27 رمضان سال 255 هجری قمری قیام خود را آغاز نمود. معتمد عباسی،خلیفه وقت،در مدّت 15 سال جنگ و گریز تلفات زیادی را برای سرکوب آنان متحمل شد. امّا خوی رفاه طلبی و اشرافی گری در گروه صاحب الزنج رخنه کرد و سپاهیانش پس از سالها نبرد به تاراج اموال و کشتن مردم بی گناه پرداختند و برای خود قصر و کاخ های مجلّل ساختند و آنان که بر ضد برده داری قیام کرده بودند خود به برده گیری از خلق خدا مشغول شدند. این امر موجب ضعف و سستی آنان شد و در نهایت با خیانت سرداران صاحب الزنج و محاصره طولانی مدت، فرمانده عباسی توانست در دوم صفرسال 270 هجری قمری او را شکست دهد و با کشته شدن صاحب الزنج این ماجرا خاتمه پیدا کند.
خالی از لطف نیست که درمورد اتساب صاحب الزنج به اهل بیت علیه السلام و علوی دانستن وی که به ویژه در کتب اهل سنت بر آن تأکید می شود مطالبی را یادآور شویم:
1- با وجودی که قیام وی در زمان امام حسن عسگری علیه السلام رخ داده،هیچ گونه تأییدی از جانب آن حضرت در این باره روایت نشده است. علامه مجلسی (ره) درباره صاحب الزنج می نویسد: او از جهت نسب،مذهب و کردار، هیچ گونه رابطه ای با اهل بیت علیه السلام نداشت و امام به طور کلی او را نفی کرده بود.(11)

2-به دلیل جاذبه ای که خاندان عصمت و طهارت علیه السلام در بین مردم داشتند و به دلیل قداست و محبت مردم نسبت به ایشان، بعید نیست اطرافیان (امیر زنگیان) از این امر خشنود بوده، از آن حمایت می کردند و به ترویج این انتساب می پرداختند.

3- دسیسه خود عباسیان برای منزوی کردن شیعه و از ایجاد بدبینی در مردم می تواند علت دیگر موضوع باشد.

4- نباید از راویان متعصب و مخالفان اهل بیت علیه السلام نیز غافل شد،چرا که آنان با بیان گفته های ضعیف و یا جعل حدیث همیشه سعی در خدشه دارکردن مذهب شیعه داشتند ولی غافل از اینکه اراده الهی بر اعتلاء و سرافرازی مکتب اهل بیت علیه السلام قرار گرفته و هیچ کس را یاری مقابله با آن نیست.

---------------------------------------------------------------------------------

منابع:
1- الدمغزال کبر ج5،صفحه105، و قلائد النحور،ج محرم وصفر، صفحه353
2- - منتهی الامال، صفحه601
3- عیون اخبارالرضا،ج2،صفحه25
4- بحار ج45، باب39، صفحه 136، و الارشاد، صفحه231
5- تذکره الخواص،صفحه146
6- الارشاد، صفحه286، و بحار،ج46، صفحه186، و مصباح کفعمی،ج2،صفحه596
7- منتهی الامال، صفحه 732
8- مستدرک سفینه البحار،ج4، صفحه67
9- وقایع الایام، صفحه189
10- فتحی الامال، صفحه737
11- روز شمار قمری ص 32