وامق يزدى، ميرزا محمد على (م1255ق):
شد عيد غدير خم، اى ساقى گلرخسار
شكرانه اين نعمت، خشت از سر خم بردار
روزى است كه از داور، شد حكم به پيغمبر
تا خود به سر منبر، بى پرده كند اظهار
كان را كه منم مولا، اوراست على مولا
فرمود شه لولاك، كس را نرسد انكار
تصديق كنان يكسر، بر گفته پيغمبر
آن كز همه دشمنتر، برخاست نخستين بار
"بَخٍّ لَكَ" اندر لب،ليكن ز حسد در تب
صد كينه ز حكم رب، در سينه منافق وار(1)
1. غدير در شعر فارسى، چاپ دوم، دفتر نشر الهادى، 1374ش، ص85