عاشق اصفهانى، محمّد (1111ـ 1181ق):
در چكامه اى به مطلع:
چند باشد از قضا فرمانده و فرمان پذير
در چمن زاغ سيه دل، در قفس، بلبل اسير
پس از گلايه و شكواى شاعرانه از روزگارش به نام مولاى غدير پناه مى برد و مى گويد:
چرخ با من دشمن و جز آستان بوتراب
نيست جاى ديگر از بهرِ پناهم دلپذير
آن كه پيش از مهد بستى صولت او دست ديو
آن كه در گهواره كُشتى گاه اژدر گاه شير
آن كه حاصل گشت از وى دين ايزد را كمال
چون به نصّ مصطفى مخصوص شد روز غدير(1)
1. آينه آفتاب، ص263