عید سعید غدیر خم
در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری قمری در بازگشت از حجه الوداع، واقعه غدیر خم به وقوع پیوست و طی سه روز کاروان صد و بیست هزار نفری حاجیان در غدیر خم توقف داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بلندترین خطبه خود، علی بن ابی طالب علیه السلام و یازده امام بعد از او را به عنوان امامان مردم تا روز قیامت معرفی کردند و از همه آن جمعیت بیعت گرفتند.
عید بزرگ آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم
عید سعید غدیر خم، عید آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم به شمارمی آید، چرا که واقعه ای بسیار مهم و عظیم است و طی آن به دستور الهی اعلام عمومی به وصایت بلافصل امیر مومنان علی بن ابی طالب علیه السلام شده است.(1) این روز عید مبارک آسمانی است.
روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را از آتش نجات داد، توبه حضرت آدم علیه السلام قبول شد، خداوند متعال حضرت موسی علیه السلام را بر ساحران غلبه داد، حضرت موسی علیه السلام در حضور امت خود یوشع بن نون را وصی خود گردانید، حضرت عیسی علیه السلام شمعون الصفا را جانشین خود کرد.(2) حضرت سلیمان علیه السلام رعیت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت.(3) روز عقد اخوت بستن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بین اصحابش است.(4) در این روز پیامبران جانشینان خود را معین می نمودند و زیارت امیر مومنان علیه السلام در این روز وارد شده است.(5) ماجرای غدیر چنین بود که در روز شنبه چهار یا پنج روز مانده به آخر ذی القعده سال 10 هجری قمری، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غسل نمودند و همراه با 120 هزار نفر از مسلمانان از مدینه خارج شدند.(6) در این سفر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها، ام هانی خواهر امیرالمومنین علیه السلام، فاطمه بنت حمزه، ام سلمه و سایر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جمله عایشه و حفصه حضور داشتند.(7) امیر مومنان علیه السلام هم از یمن با عده ای وارد شدند.
دستور الهی برای مراسم غدیر
اوایل روز 18 ذی الحجه که کاروان حاجیان پس از مراسم با شکوه حج به غدیر خم رسیدند، جبرییل نازل شد و آیه 67 سوره مائده را آورد که شامل تبلیغ ولایت مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام و در امان بودن آن حضرت از شر منافقان بود: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ. ای پیامبر تبلیغ کن به مردم آن امری را که درباره علی علیه السلام از جانب خدا بر تو فرستاده شده و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت الهی را تبلیغ نکرده ای! و خداوند تو را از شر مردم حفظ می نماید. خداوند کافران را هدایت نمی کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر فراز منبر
هنگام ظهر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از نماز جماعت، بالای منبر که زیر دو درخت کهن سال بود، (توسط سلمان و ابوذر و مقداد و عمار ساخته شده بود) رفتند و امیر مومنان علیه السلام را بر فراز منبر یک پله پایین تر قرار دادند. در حالی که عده ای از منافقان مقابل منبر بودند. بعد از بیان کلمات گوهر بار خویش در توحید و صفات کمال حق تعالی و بیان قسمت عمده ای از احکام حلال و حرام دین خدا، گذشته عرب، زندگی و عقاید آنان، زحماتی را که آن حضرت کشیده اند بیان داشتند. سپس فرمودند: بین قرآن و اهل بیت علیهم السلام اتصال ناگسستنی است و از یکدیگر جدا نمی شوند تا روز قیامت کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس قسمتی از فضایل و مناقب امیر مومنان علیه السلام را بیان فرمودند و درباره امامت و ولایت آن حضرت و اولادشان تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف چند بار تاکید کردند. آن گاه آیه نازل شده را بیان کرده و سپس فرمودند: ای مردم در تبلیغ آن چه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردم و من سبب نزول این آیه را بیان می کنم. جبرییل دو بار بر من نازل شد و از جانب خداوند به من امر کرد در این مکان به هر سفید و سیاهی از هر قبیله ای اعلام کنم که علی بن ابی طالب علیه السلام وصی، جانشین و امام بعد از من است. او بعد از خدا و رسولش ولی و صاحب شما و اولی بر همه شما از خود شما است. در این باره خداوند بر من آیه ای نازل نموده است: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ. سپس فرمودند: من از جبرییل خواستم که از خداوند بخواهد که مرا از تبلیغ این امر معذور بدارد، چون به کمی مومنان و زیادی منافقان و استهزا کنندگان به اسلام آگاهم. آن گاه فرمودند: اوست که هدایت به حق می کند و عمل به آن می فرماید. او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم او امام از طرف خداست. منکر ولایت او آمرزیده نخواهد شد و توبه اش قبول نمی شود.
معرفی علی بن ابی طالب علیه السلام
در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: الست اولی بکم من انفسکم؟ همه گفتند: اللهم بلی. فرمود: هذا علی اخی و وصیی، من کنت مولاه فهذا علی مولاه و هو علی بن ابی طالب علیه السلام: هر کس که من مولا و صاحب اختیار او هستم، این علی مولا و صاحب اختیار او ست، بار الها دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد. کلماتی دیگر نیز برای تاکید فرمان الهی و اقرار مردم بیان نمودند. سپس فرمودند: خبر غدیر را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. بعد دستور دادند تا چادری جداگانه برای امیرالمومنین علیه السلام زدند و فرمود: همه بروند و به آن حضرت سلام کنند و بگویند: اسلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام. عمر آمد و سلام کرد و گفت: بخ بخ یا بن ابی طالب، اصبحت مولای و مولی کل مومن و مومنه. ابوبکر نیز در این تهنیت با عمر شریک بود.(9) بیعت سه روز طول کشید و در این مدت نماز ظهر و عصر را با هم می خواندند. بعد از نماز بیعت تا غروب ادامه داشت و نماز مغرب و عشا را نیز با هم می خواندند. برای بیعت زنان ظرف آبی زیر پرده ای قرار دادند، به طوری که نصف ظرف در طرفی و نصف دیگر آن در طرف دیگر پرده قرار داشت. یک طرف امیرالمومنین علیه السلام دست مبارک خود را داخل آب قرار داده بودند و طرف دیگر زن ها دست خود را می گذاشتند و ضمن تبریک می گفتند: السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام. حضور صدیقه طاهره سلام الله علیها زینت بخش مراسم بود.(10) بعد از اعلام ولایت در غدیر، جبرییل نازل شد و این آیه را آورد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.(11) امروز برای شما دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما برگزیدم.
قتل عثمان بن عفان
در این روز و در سال 34 هجری قمری عثمان بن عفان بعد از محاصره خانه اش توسط مسلمانان در 81 یا 90 سالگی به دست مردی از اهل مصر کشته شد.(12) وی را بعد از کشتن از خانه اش بیرون آوردند و در یکی از زباله دان های مدینه انداختند. از ترس مهاجران و انصار کسی او را دفن نمی کرد، تا بعد از سه روز او را با نیرنگ به مقبره یهودیان مدینه به نام حُش کوکب بردند و دفن کردند. معاویه در دوران خلافتش خانه های بین این قبرستان و بقیع را خراب و آن را به قبرستان مسلمانان متصل کرد.(13) عثمان بعد از عمر بن خطاب به جای او نشست. عمر در زمان حیات خود بارها گفته بود که بعد از من خلافت از آن عثمان است.(14) ولی به ظاهر امر خلافت را به شورا گذاشت و آن را به گونه ای پیش بینی کرد که سرانجامش خلافت عثمان شود.
بدعت های عثمان
عثمان در دوران حکومت خویش خلاف های بزرگی انجام داد، از جمله:
1-منازل زیبا و وسیع از سنگ و آجر و ساروج با درهایی از چوب های هندی و خوش بو و گران قیمت ساخت. باغ ها و زمین ها و چشمه های زیادی را مالک شد و اموال بسیاری را در خانه خود جمع آوری کرد. هنگامی که کشته شد، صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نزد خازن (حساب دار) او بود. اضافه بر زمین های اطراف حنین که صد هزار دینار قیمت داشت. گاو و گوسفند و شتر فراوانی نیز از او بر جای مانده بود.(15)
2-به گروهی چون عبدالرحمن بن عوف و زبیر بن عوام آن قدر مال و باغ و زمین داد که آن ها هم خانه های سنگی، آجری و گچ گاری شده بنا کردند. زبیر بعد از مرگ 50 هزار دینار، هزار غلام و هزار اسب از خود بر جای گذاشت.
3-عبیدالله بن عمر را به خاطر قتل سه مسلمان اعدام نکرد و بعد از دفن عمر بن خطاب، عبیدالله پسر عمر چون دست رسی به ابو لولو پیدا نکرد، بر در خانه او دختر کوچکش را کشت. هرمز عجمی مسلمان و جفینه غلام سعد بن ابی وقاص را هم کشت، به جرم این که چند روز قبل از کشته شدن عمر آن نفر را دیده بود که با فیروز ابو لولو در حال گفتگو هستند. سعد وقاص، عبیدالله بن عمر را به زمین زد و شمشیرش را گرفت، به غلامانش دستور داد، او را حبس کردند تا امر شورا تمام شود. عثمان که خلیفه شد، علی بن ابی طالب علیه السلام و دیگران گفتند: او را قصاص کن. عثمان او را آزاد کرد و گفت: دیروز پدرش کشته شده و امروز پسرش را بکشم؟ من به عنوان خلیفه مسلمین عبیدالله را بخشیدم.(17)
4-حکم بن ابی العاص پدر مروان را که دشمن خدا و رسول بود، با احترام به مدینه آورد. او عموی عثمان بود که به عداوت با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام مشهور بود. حکم به خاطر جسارت هایی که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نموده بود، از طرف آن حضرت به طائف تبعید شد. بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر و عمر شفاعت عثمان را برای حَکَم قبول نکردند. همین که حکومت به دست عثمان رسید، عموی خود حکم و مروان را با اطرافیان آن ها به مدینه آورد و مخالفت صریح با امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمود. دیری نگذشت که به جای حکم ابوذر را بعد از ضرب و شتم بسیار تبعید کرد. از سوی دیگر صد هزار درهم از اموال مسلمین را به حکم داد. هم چنین خمس افریقیه (قاره آفریقا) که صد هزار درهم بود و همه مسلمین در آن شریک بودند به همراه فدک به مروان داد و نیز مروان را برای وزارت و کتابت اسرار خود انتخاب کرد. حال آن که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مروان و حکم را بارها لعنت فرموده بود.
5-ولید بن عقبه را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده بود: اهل آتش است، والی کوفه کرد. ولید مردی فاسق و شارب خمر بود و شبی تا صبح با کنیزان و زنان خواننده مشروب خورد، صبح با همان حال به مسجد رفت، نماز صبح را 4 رکعت خواند و گفت: دوست دارید بیشتر بخوانم! او در حالی که سجده را طول داده بود می گفت: اشرب و اسقنی ( شراب بریزید تا بخورم) (19)
قتل عثمان به دست مردم
آخرالامر تعداد زیادی از مردم کوفه، مصر و بصره به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند. چون او اوضاع را خطرناک دید، با واسطه قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام وعده داد که به درخواست آن ها عمل و حکام را تعویض کند، سیره نیکو و عدل را در حکومت داری پیشه کند. اما هنگامی که معترضین به شهرهای خود باز می گشتند، پیک مخصوص عثمان را دیدند که از بی راه می رود. او را گرفتند و نامه ای از طرف عثمان دیدند که به والی مصر نوشته بود: به محض آمدن این ها، یکی را بکش، یکی را دست قطع کن و... . آنان برگشتند، افراد زیادی در مسیر همراه آن ها به مدینه آمدند و حدود 50 روز خانه او را محاصره کردند. عثمان در ایام محاصره از امیرالمومنین علیه السلام آب طلبید. حضرت سه مشک آب سرد بردند، ولی آخرالامر معترضین به منزل او ریختند و مردی مصری عثمان را کشت، گرچه بنی هاشم مانع شدند و بنا بر نقلی امام حسن علیه السلام جراحت مختصری برداشت و سر قنبر نیز زخمی شد.(20)
خلافت ظاهری امیرالمومنین علیه السلام
در روز قتل عثمان و در سال 34 هجری مردم با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کردند.(21)
----------------------------------
منابع:
1-توضیح المقاصد،ص31. مصباح کفعمی،ج2،ص601. مناقب آل ابی طالب،ج3،ص37. مصباح المتهجد،ص754. بحار الانوار،ج35،ص150.
2-مسار الشیعه،ص22. فیض العلام،ص125.
3- مسار الشیعه،ص22. فیض العلام،ص125
4-تقویم الائمه،ص14. تقویم المحسنین،ص14. مصباح کفعمی،ج2،ص125.
5-مفاتیح الجنان،اعمال ماه ذی الحجه.
6-کافی،ج4،ص248. طبقات ابن سعد،ج3،ص235. ارشاد الساری،ج6،ص429.
7-مناقب آل ابی طالب،ج3،ص25. طبقات ابن سعد،ج3،ص235. ارشاد الساری،ج6،ص429.
8-سوره مائده،آیه55.
9-فیض العلام،ص123.
10-عوالم،ج5،ص309. بحار الانوار،ج21،ص38.
11-سوره مائده،آیه3.
12-تاریخ خلفا،ص162. مسار الشیعه،ص21. توضیح المقاصد،ص32. العدد القویه،ص166. مصباح کفعمی،ج2،ص601. بحار الانوار،ج95،ص189. فیض العلام،ص125.
13-مسار الشیعه،ص21. فیض العلام،ص125.
14-تاریخ دمشق،ج39،ص188.
15-مروج الذهب،ج2،ص341.
16-مروج الذهب،ج2،ص341.
17-الغدیر،ج9،ص260. دانستنی های تاریخ،ج3،ص223.
18-شفا الصدور فی شرح زیارات العاشورا،ج1،ص321.
19-مروج الذهب،ج2،ص344.
20-مروج الذهب،ج2،ص353.
21-مسار الشیعه،ص21. فیض العلام،ص25. تتمه المنتهی،ص16. مستدرک سفینه البحار،ج5،ص212.