غدير خم
ذكر فضائل امير المؤمنين از طرف عمرو عاص
۱۳۸۶/۱۰/۳ ۲۱:۰۰ - محمد
به معاويه گفتند: كه عمرو عاص با هوش‏ترين عرب است و اگر مى‏خواهى به حكومت‏برسى و قتال تو با على بن ابى طالب سر و صورتى گيرد از عمرو عاص بى‏نياز نخواهى بود، بنابر اين‏معاويه نامه‏اى به عمرو عاص نوشت و او را به يارى خود براى پيكار با امير المؤمنين دعوت كرد،
عمرو عاص در جواب او نوشت:

اما بعد فانى قرات كتابك و فهمته.فاما ما دعوتنى اليه من خلع ربقة الاسلام من عنقى و التهون معك فى الضلالة و اعانتى اياك على الباطل و اختراط السيف فى وجه امير المؤمنين على بن ابيطالب فهو اخو رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و وليه و وصيه و وارثه و قاضى دينه و منجز وعده و صهره على ابنته سيدة نساء العالمين و ابو السبطين الحسن و الحسين سيدى شباب اهل الجنة.

و اما قولك انك خليفة عثمان فقد عزلت‏بموته و زالت‏خلافتك و اما قولك ان امير المؤمنين اشلى الصحابة على قتل عثمان فهو كذب و زور و غواية.ويحك يا معاوية اما علمت ان ابا الحسن بذل نفسه لله تعالى و بات على فراش رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، و قال فيه: من كنت مولاه فعلى مولاه؟
فكتابك لا يخدع ذا عقل و لا ذا دين، و السلام.

«اما بعد من نامه تو را خواندم و از مضمون آن آگاهى يافتم.اما آنچه مرا بدان دعوت كردى از انداختن ذمه اسلام را از گردن خودم، و با تو به ضلالت و پستى ملحق شدن و يارى نمودن تو را بر باطل و شمشير كشيدن در روى امير المؤمنين على بن ابى طالب، پس او برادر رسول خدا و ولى او و وصى او و وارث او و ادا كننده دين او و وفا كننده وعده او و داماد و شوهر دختر او سيده زنان عالميان، و پدر دو سبط او حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت است.

و اما اينكه گفتى كه: من خليفه عثمانم، به مرگ عثمان از حكومت معزول شدى و ديگر تو را در شام خلافتى نيست.

و اما اينكه گفتى: امير المؤمنين صحابه رسول خدا را بر كشتن عثمان برانگيخت، اين گفتارى است دروغ و باطل و براى اغواء نمودن مردم جاهل دستاويز نموده‏اى.

واى بر تو اى معاويه آيا نمى‏دانى كه حضرت ابو الحسن جان خود را در راه خدا بذل نمود و شب در بستر رسول خدا خوابيد و تا به صبح در آنجا بيتوته نمود و رسول خدا درباره او گفت: «كسى كه من ولى و صاحب اختيار او هستم على ولى و صاحب اختيار اوست‏»؟! اين نامه‏اى كه تو نوشته‏اى صاحب عقل و
دين را نمى‏تواند بفريبد، و السلام‏».چون نامه عمرو عاص به معاويه رسيد، عتبة بن ابى سفيان به او گفت كه: مايوس نباش و او را به حكومت و ولايت وعده بده و در سلطنت‏شريك گردان.لذا در نامه ديگرى كه به او نوشت و منشور حكومت مصر را ضميمه نمود، چون عمرو عاص خود را حاكم مصر ديد قلبش به معاويه گرائيد و براى كارزار با على بن ابى طالب به شام كوچ كرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع :
1)«تذكره‏» سبط ابن جوزى ص 49- 50
2) «امام شناسي » علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني (كتاب مذكور در اين سايت موجود است)