بیست و یکم ماه رمضان مصادف با شهادت حضرت علی(علیه السلام)، بیعت مردم با امام حسن(علیه السلام) و هلاکت ابن ملجم مرادی
مولای متقیان امیر مومنان علیه السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان 40 هجری قمری مقارن طلوع فجر در 63 سالگی به شهادت رسیدند.(1) نقل شده که در بیستم ماه رمضان اثر سم در بدن امیرالمومنین علیه السلام ظاهر شد و پای ایشان ورم کرد.(2)
در شب بیست و یکم اثر زهر بسیار شد. حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کردند و با آن ها وداع نمودند و وصیت های خود را بیان فرمودند. در آن شب هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول حضرت تناول نفرمود و لب های مبارکش به ذکر خدا حرکت می کرد و عرق از پیشانی نازنینش مانند مروارید می ریخت و با دست مبارک خود آن را برطرف می کرد. به امام مجتبی علیه السلام فرمود: تو را به برادرت حسین علیه السلام وصیت می کنم. به فرزندان دیگر که از فاطمه زهرا سلام الله علیها نبودند فرمود: شما را به اطاعت از حسن علیه السلام و حسین علیه السلام وصیت می کنم. سپس فرمودند: خداوند شما را صبر نیکو کرامت فرماید. امشب از میان شما می روم و به حبیب خود محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ملحق می شوم، چنان که مرا وعده داده است. صدای گریه از اهل بیت علیهم السلام بلند شد. آن گاه دستورهایی در مورد غسل، کفن، نماز و محل دفن خویش به امام مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها سلام دادند و کلماتی از وقایع کربلا بیان فرمودند. بعد از وداع با همگان دست و پای مبارکشان را به طرف قبله کشیدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک اله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خود مبارک فرمودند.
در این هنگام صدای شیون و گریه از خانه حضرت بلند شد. اهل کوفه که با خبر شدند، صدای شیون و ناله از تمامی شهر برخاست، مانند روزی که پیامبر گرامی اسلامی صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تصدیق فرشتگان از آسمان شنیده شد. بعد از غسل و کفن، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام پشت تابوت را همان طور که پدر بزرگوارشان فرموده بودند، برداشتند و جلو تابوت خودش حرکت می کرد تا در مکانی فرود آمد. بعد از نماز امام مجتبی علیه السلام بر آن حضرت، مقداری از خاک آن موضع را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی بود و بر آن نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، این قبری است که نوح پیامبر برای بنده صالح خدا علی بن ابی الطالب علیه السلام حفر نموده است. بدن مطهر آن حضرت را در آن قبر دفن نمودند و حسب وصیت ایشان، قبر مطهرشان را مخفی نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد.(3)
فرزندان حضرت علی علیه السلام از همسران مختلف 28 دختر و پسرند.(4) پنج نفر از آن ها از اولاد حضرت صدیقه علیها سلام هستند که عبارتند از امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، زینب کبری سلام الله علیها، ام کلثوم سلام الله علیها و حضرت محسن علیه السلام که در دوران حمل در شش ماهگی توسط غاصبان خلافت در ماجرای هجوم به خانه امیر مومنان علیه السلام به شهادت رسید. حضرت عباس علیه السلام، جعفر، عثمان و عبدالله در کربلا به شهادت رسیدند که مادرشان حضرت ام البنین علیها سلام است. وقتی خبر شهادت امیر مومنان علیه السلام را به عایشه دادند چنان خوشحال شد که سجده شکر به جای آورد و بی اختیار اشعاری خواند و سپس گفت: چه کسی علی علیه السلام را کشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاک بر دهانش مباد! (کنایه از این که خوب کاری کرد) و از آن پس اسم غلامش را عبد الرحمن قرار داد.(5)
بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه السلام
در بیست و یکم رمضان سال 40 هجری قمری پس از شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام، مردم با امام حسن علیه السلام بیعت کردند. مدت خلافت ظاهری آن حضرت شش ماه به طول انجامید که بعد از آن، جریان صلح با معاویه پیش آمد.
هلاکت ابن ملجم مرادی
در روز بیست و یکم رمضان سال 40 هجری قمری ابن ملجم مرادی لعنه الله علیه با یک ضرب شمشیر امام حسن مجتبی علیه السلام به جهنم واصل شد. بعد از کشته شدن وی مردم به سوی قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند.(6) ابن بطوطه متوفی سال 779 هجری قمری در سفرنامه خود چنین می نویسد: هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غرب منطقه جبانه کوفه در زمینی سفید زمینی بسیار سیاه دیدم و علت را پرسیدم. گفتند این جا قبر ابن ملجم مرادی است. عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی می آوردند و هفت روز در این مکان می سوزانند.(7)
--------------------------------
منابع:
1-اصول کافی،ج2،ص465. الارشاد،ج1،ص19. اعلام الوری،ج1،ص309. کشف الغمه،ج1،ص436.
2-الوقایع و الحوادث،ج1،ص265.
3-منتهی الامال،باب سوم،فصل چهارم،ص253.
4-الارشاد،ج1،ص354. العلام الوری،ج1،ص395.
5-تذکره الخواص،165.
6-نفائح العلام،ص409.
7-مسار الشیعه،ص10. بحار الانوار،ج88،ص7.