محبوبی حبیبش را برانگیخت و جام شیرین موانست را در گلوی جانش ریخت ؛
در شبی عظیم و با تجلی اعظم ؛
هر چه باشد اکرم انبیا و اطیب رسل به شرف پیام آوری و ابلاغ برنامه سعادت مبعوث گردیده است ؛
فرمان دارد که قومی را که نه ، عالمی را از ظلمت به نور رهنمون باشد .
فردای آن شب ، خورشید برآمد و روزی نمایان گشت ؛ روز توحید ، روز انبعاث مردم جهان ، روز رستاخیز انسانیت ، روز اتمام سلسله انبیا به خاتم النبیین ، روز بعثت ، بیست و هفتم رجب المرجب
احمد آسمانها ، محمد زمین ، محمود ملائک ، طبیب عالمیان ، مصطفای خدا ، مامور به اسلام ، ندای توحید شد ، عبادت و بندگی غیر خدا ملغی شد ، پرچم رسالت به دوش ، از کوه پائین آمد و راهی به راه پر بهجتی و البته پر مشقتی ؛ از روزهای آغازین دعوت در مکه ، انذار نزدیکان و اطرافیان ، دعوت از قریش ، مصیبت از دست دادن حامی هایی چون ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهما ، سفر به طائف و روزی که بعدها از آن به تلخ ترین روز یاد نمود ، آزارهای دوران مکه ، محاصره اقتصادی در شعب ابوطالب ، گسیل دادن مهاجران به حبشه ، هجرت به مدینه ، جنگ های دوران مدینه ، فتح مکه . . . تا آخرین حج و ترس از ابلاغ امری که خداوند متعال وعده یعصمک من الناس داد ؛
همه و همه مختصری از ناهمواری¬ها و سختی¬هاست که او را بیش از دیگر انبیا آزرد "لا اوذی نبی بمثل ما اوذی"
هماره با ملکوت عالم مرتبط است روح لطیفش و با واقعیت هستی متصل ، عنصر عفیفش
آنقدر عزیز است که اگر با دل دردمندش از طعن یهود رو به آسمانها کند ندا می آید : قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبله ترضاها (بقره /144)
آنقدر در این ماموریت الهی جهت تربیت نفوس کوشید که خطاب شد : لعلک باخع لنفسک الا یکونوا مومنین (شعرا/3) و معرفی شد به اینکه حرص در هدایت دارد : عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم (توبه/128)
آنقدر خود را به زحمت انداخت که آیه آمد : طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی الا تذکره لمن یخشی (طه/ 1الی3)
ستاره درخشان آسمان رسالت ، هرگز از خود و برای خود میلی ندارد : ماینطق عن الهوی إن هو الا وحی یوحی (نجم/3و4) هرچه از او صادر می شود از خداست ، برای خداست ، به سمت خداست ؛
هرچه می گوید ، هرچه می کند ، سنت و سیره اش ، سبک رفتارش ، همه و همه سند است برای ما و راهنما : لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه (احزاب/21)
عروجی دارد به اندازه دو کمان ، نه ، نزدیک تر از این ، نزدیک نزدیک ، در افق اعلی که فرشتگان مقرب را نیز راهی به آنجا نیست ، در سایبان قرب الهی ، جائیکه می نامندش سدره المنتهی
فهم ها کوتاه تر و سینه ها کوچکتر از آنند که که این اقیانوس معارف را درک کنند و گل سرسبد خلقت را استشمام نمایند ، در ترجمه مقامات ظاهری اش مانده ایم ، دیگر جایی برای صحبت از حقیقت نورانیش نیست ... "از بس بلند است و هم اندازه ندارد"
چرا که روی زمــین ، واژه وزینــی نیست
و شأن وصف تو اوصـاف اینچنینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تو را
گمان کنم که تو را ، اصلا آفریده تو را
(طوفان واژه ها/سید حمیدرضا برقعی)
چه نفس نفیسی داری یا ابا القاسم و به چه امر خطیری خبیری یا ابا علی و چه ظرف ظریفی هستی یا ابا الزهرا ... گاهی حضرت دوست تعالی شأنه با تو خودمانی شده و می فرماید به جانت قسم : و لعمرک ... (حجر/72) و گاهی عظمت امر خود را با جلوه قهاریتش یاد آور می شود : و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین (الحاقه/44الی46) تحمل این عبارات وحی ، نشان از ظرفیتی بالاست و سینه ای گشاده
ای اهل عالم رسولی آمده که خلق عظیمی با جان شریفش چون شیر و شکر به هم درآمیخته است : انک لعلی خلق عظیم (قلم/4)
آمده تا سیراب کند از این شربت ، کام عالم را : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق (میزان الحکمه/ )
آمده تا آزاد نماید اسیران در زنجیر غفلت را
آمده تا بیدار کند فطرت های در خواب فرورفته را
آمده تا زنده گرداند مردگان در قبور جهل افتاده را
همگان را به تفکر و تعقل دعوت می¬نماید ، در دستان مبارکش کتابی است سرشار از لعلکم تتفکرون و لعلکم تعقلون
روحیه ای بس ملایم دارد و چهره ای ملیح ، به امانت داری معروف است راستگوست و به نرم خویی مشهور
ای برگزیده خدا ؛
چقدر گذشت داری ، عفو می¬نمایی ، چه راحت می¬بخشی ، با مخاطبین در حال حلم و بردباری هستی ، عطوفی ، مهربانی ، این خصلت ها جاری از سرچشمه ودایع الهیست به تو : فبما رحمه من الله لنت لهم (آل عمران/159) دعوتت را بر پایه حکمت و موعظه حسنه بنا نهاده ای : ادع الی سبیل ربک بالحکمه و موعظه الحسنه (نحل/125) و اگر کسی معاند و مجاحد شد و در صف دشمنان دین خدا ایستاد دگر سر سازش نداری ، اشداء علی الکفاری ؛
نماز ، بوی خوش ، لذت حلال ، کم خوری ، تواضع ، همنشینی با فقرا و بردگان ، سادگی و خفت موونه را دوست می داشتی ، از بت و بت پرستی ، تکبر ، تبعیض ، تکلف ، پرخوری و چاپلوسی بیزار بودی (چهل چراغ/دفتر 11/ص56)
خدا خواست که تو و آل طاهرینت از هر آلودگی و خطا پاک و منزه باشید ؛
خدا قرار داد در خانواده شما خیر و صلاح و فلاح را ؛
خدا سپرد به شما بندگانش را ؛
خدا معین فرمود برادرت ، جانشینت باشد و ادامه دهنده راهی که با او و به کمک او شروع کردی ؛
هموکه فرمودی ایمانش مانند خودم مخلوط با گوشت و خون است ، فرمودی "یا علی" انا انت و انت انا ، نسبتت با من نسبت هارون به موسی است مگر اینکه بعد از من پیامبری نیست ؛
می خواهم از گفته و ناگفته هایت در حق او بشنوم ، از شان نزول های آیات کتابت ، از شواهد تاریخی ، از گواهی هایت در شان او و اولاد طاهرینش ، از بیشمار انگشت اشاره هایت که به سوی او نشانه رفتی و تبلیغ ولایتش کردی ، برادرت خواندی ، بر سر دست بلند کردی ، چه ها کردی ، چه نکردی؟
برای اهل نظر همین بس که روز آخرین اعلان علنی ولایتش را اکمال دین و اتمام نعمت اعلام کردی ؛
همین بس که در شب و روز بعثتت به او حواله داده ای امت را و مگر نه آنست که برادر ، عید برادر را عزیزتر دارد؟
در خانه اگر کس است همین یک اشارت بس است ؛
سپاس خداوندی را که لیله المحیای بعثت برادری را در حرم برادرش ، دارالشفاء و موضع اجابت حوائج قرار داد و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین عجل الله تعالی فرجه الشریف
تهیه شده توسط موسسه سروش بیداری غدیر خم
قاسمی