منش و رفتار امامان معصوم علیهم السلام در همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی، تصویرى حقیقی از قرآن كریم است که بشر امروز باید از تمامی ابعاد آن توشه برگیرد و آن را هم چون نقشه ی راهی برای رسیدن به یک زندگی ایده آل، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی، در برابر خود قرار دهد و بر اساس آن گام بردارد. با این حال گاهی، تنها گوشه اى از ویژگی های رفتاری و فضایل آن بزرگ واران، توجّه موّرخان را به خود جلب نموده است و متاسفانه آنان از پرداختن به ابعاد دیگر زندگی سراسر آموزنده آن حضرات غافل گردیده اند.
به عنوان نمونه آن گونه که عبادت امام سجاد علیه السلام برجسته گردیده، به بُعد علمى ایشان پرداخته نشده است. و یا این که همواره از جنبه علمى امام باقر علیه السلام بسیار سخن گفته شده ولی جوانب دیگر زندگی پربرکت حضرتش مورد غفلت واقع شده است.
از این رو ما در این نوشتار، به ذكر برخى از فرازهای نورانی زندگى پنجمین حجت پروردگار، امام محمد باقر علیه السلام اشاره مى كنیم و خواننده محترم را وا مى گذاریم تا از این ره گذار، خود به ابعاد ناگفته دیگر آن بزرگ وار پى ببرد.
بخشنده ترین
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب خود در مورد امام باقر علیه السلام مى نویسد: او راست گوترین و گشاده روترین و بخشنده ترین مردمان بود. در میان اهل بیت علیهم السلام كم ترین ثروت و در عین حال بیشترین هزینه را داشت. هر جمعه یك دینار صدقه مى داد و مى فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضیلت این روز بر دیگر روزها، دو چندان مى شود.
چنان که شیخ مفید درباره آن حضرت مى گوید: مراتب بخشندگى او در خاص و عام آشكار و بزرگ وارى اش در میان مردم مشهور و با وجود كثرت عیال و متوسّط بودن وضع زندگى اش به تفضیل و احسان شناخته شده بود.
سلیمان بن دمدم می گوید: آن حضرت از پانصد درهم تا ششصد و تا هزار درهم جایزه مى داد و هیچ گاه از دادن صله به برادران و دیداركنندگان و امیدوارانش به ستوه نمى آمد. هر گاه مى خندید، مى فرمود : خداوندا بر من خشم مگیر.
أبى مى نویسد: هر گاه فرد دردمند و گرفتارى را مى دید، زیر لب استعاذه مى گفت و هیچ گاه از اهل خانه اش شنیده نشد كه به فقیر بگوید: اى فقیر! خدا به تو بركت دهد و یا اى فقیر! این را بگیر. بلكه آن حضرت همواره مى فرمود كه فقیران را با بهترین نام هایشان صدا بزنند.(1)
مۆدبّ ترین
رفتار امام باقر علیه السلام با دیگران در نهایت بزرگ وارى و ادب بود. ابوعبیده از ادب آن حضرت در سفر می گوید :
من رفیق راه ابو جعفر بودم. ابتدا من سوار مى شدم و سپس آن حضرت. پس چون هر دو بر پشت مَركب سوار مى شدیم، سلام مى كرد و احوال مى پرسید مانند كسى كه انگار تا این لحظه دوستش را ندیده بود و با من مصافحه (و روی بوسی) مى كرد و به هنگام پایین آمدن، پیش از من فرود مى آمد و چون هر دو قرار مى یافتیم، سلام مى داد و احوالپرسى مىكرد چنان كه گویى تازه دوستش را دیده است. پس به او عرض كردم : اى فرزند رسول خدا كارى مى كنى كه پیشینیان ما چنین نكرده اند و اگر حتّى یك بار هم این كار را بكنند، بسیار است.
امام علیه السلام فرمود : آیا نمى دانى در مصافحه چه چیزى (نهفته) است ؟ دو مۆمن كه با یك دیگر برخورد مى كنند و یكى از آن ها با دیگرى مصافحه مى كند گناهان آن دو فرو مى ریزد چونان كه برگ از درخت مى ریزد و خداوند تا زمانى كه آن دو از هم جدا شوند به آن دو مى نگرد.(2)
چشمپوش ترین
حضرت باقر علیه السلام در معاشرت با مردم، گذشت و بخشش زیادی از خود نشان می داد. از خطای دیگران تا جایی كه ممکن بود چشم پوشی می نمود و همین منش بهترین تاثیر را در دل ها مى گذاشت.
روزى مردى مسیحى به آن حضرت گفت : تو بقرى (گاوى) ؟
امام فرمود : نه من باقرم. باز مرد به قصد طعنه گفت : تو فرزند آشپزى ؟
امام فرمود : آشپزى حرفه مادرم بود.
مرد باز گفت : تو پسر آن زن سیاه چرده زنگى بداخلاقى ؟
حضرت پاسخ داد : اگر تو راست مى گویى خداوند او را بیامرزد و اگر تو دروغ مى گویى خداوند تو را بیامزرد!
مرد نصرانى از اخلاق امام علیه السلام مبهوت ماند و همین امر او را واداشت تا به دست مبارک حضرت، به دین اسلام تشرّف یابد.(3)
مهربان ترین
حضرت با ضعیفان و مستضعفان، با مهربانى و نرمى خاصی برخورد می کرد. در این رابطه، امام صادق علیه السلام مىفرماید:
هنگامى كه كارى را به غلامان خود مى سپارید و بر آنان سنگین مى آمد، با ایشان در انجام آن هم كارى كنید. همان طوری كه پدرم، امام باقر علیه السلام، وقتى به خدمت كاران خود دستورى مى داد، پس مى نگریست اگر آن كار سنگین بود مى گفت بسم اللَّه و با آنان هم كارى مى كرد و اگر سبك بود از آنان دور مى شد.(4)
چه بسا كار نمودن ایشان در كشت زار نیز به همین خاطر بوده است، امام مى توانست از غلامانش در سر و سامان بخشیدن به مزرعه اش استفاده كند، امّا او دوست داشت براى معاش خانواده اش، كوشش كند و خود را به رنج و زحمت اندازد، چراکه ائمه اطهار علیهم السلام بر این باور بودند كه كار و كوشش در نزد خدا امرى پسندیده است و آن ها را به پروردگار نزدیك تر مىكند.
امام صادق علیه السلام می فرمود: ابوجعفر علیه السلام به هنگام شهادت، غلامان بدِ خویش را آزاد كرد و خوبان آن ها را نگاه داشت. من گفتم: اى پدر این ها (بدان) را آزاد مى كنى و آن ها (خوبان) را نگاه مى دارى ؟ فرمود: اینان از من اندوه ناك شده اند پس این در برابر آن.(5)
عاشق ترین
امام باقر علیه السلام همواره به یاد پروردگار خویش بود. با مردم زندگی می کرد، امّا این امر او را از ذكر خدا باز نمى داشت. فرزند بزرگ وارش امام جعفر صادق علیه السلام در وصف پدرش چنین مى فرماید:
پدرم بسیار ذكر خدا مى گفت. من با او مى رفتم، و او ذكر خدا مى گفت. با او غذا مى خوردم و او ذكر خدا مى گفت. با مردم سخن مى گفت، امّا این امر او را از ذكر خدا باز نمى داشت.(6)
بدین سان امام محمد باقر علیه السلام، نه تنها والاترین نمونه رفتار پسندیده در عصر خویش بود بلکه در تمام طول تاریخ جاودانه ترین شد تا بشر زیبا زیستن را بیاموزد.
پی نوشت:
1) سید محسن امین، فى رحاب ائمّة أهل البیت علیهم السلام، سیرة الباقر علیه السلام ، ص 6.
2) ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ص 289.
3) همان.
4) همان، ص303.
5) همان، ص 300.
6) همان، ص298.
منبع: تبیان