مزیتى كه رسول خاتم و آل مطهرش صلوات الله علیهم در كیفیت خلقت نسبت به عموم بشر دارند مقام ولایت آنان را ثابت مى كند، زیرا بدون داشتن آن مقام شامخ دارا بودن این امتیاز مخصوص در آفرینش امكان ندارد، و از این مطلب ، افضلیت آنان بر جمیع مخلوقات استفاده مى شود.
رسول اكرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم این موضوع را مبناى استدلال برترى خودشان بر تمام انبیا و فرشتگان قرار داده اند، و با در نظر گرفتن این كه خاتون محشر فاطمه اطهر سلام الله علیها در این فضیلت ، ردیف و هم شان پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله مى باشد، و با بررسى اخبار وارده در این موضوع كاملا واضح و ثابت مى شود كه حضرت فاطمه سلام الله علیها همانند معصومین دیگر از جمیع انبیا و ملایك افضل است ، و اگر نسبت به این مطلب در اخبار تصریحى نداشته باشیم (كه تصریح داریم) كیفیت آفرینش ممتاز و شئون خلقت آن حضرت حاكى از مقام ولایت و برترى رتبه آن وجود مقدس بر كافه مخلوقات خداوند تبارك و تعالى (از انس و جان ) مى باشد . در این باره ما به بررسى روایتی نورانی مى پردازیم.
نوری فراتر از خاکیان
در كتاب امالى شیخ صدوق ، از مفضل بن عمر نقل شده است كه گفت : به امام صادق علیه السلام گفتم : ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه بوده است ؟
امام فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام ازدواج كرد، زنان مكه از خدیجه كناره گیرى نمودند و نزد وى نمى رفتند، به او سلام نمى كردند، و به هیچ زنى اجازه نمى دادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد. این برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خدیجه شد، البته غم و اندوه وى بیشتر براى پیامبر اسلام بود كه مبادا آسیبى متوجه وى گردد.
وقتى خدیجه به فاطمه علیها السلام حامله شد، فاطمه علیهاالسلام در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى گفت ، و وى را به صبر توصیه مى نمود، خدیجه این موضوع را از رسول خدا مخفى مى داشت تا این كه یك روز پیامبر نزد خدیجه آمد و شنید كه او با كسى سخن مى گوید، پس به او گفت: اى خدیجه ! با چه كسى سخن مى گویى؟ خدیجه گفت: با این بچهاى كه در رحم دارم ؛ او با من سخن مى گوید و مونس ساعات تنهایى من است .
رسول خدا فرمود: اى خدیجه ! جبرییل مرا بشارت داده كه او دختر است ، و گفته كه او منشا نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدر نموده كه نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خلیفه خدا در زمین باشند.
خدیجه دایما در همین حال بود تا این كه هنگام وضع حمل وى فرا رسید، پس كسى را نزد زنان قریش و بنى هاشم فرستاد كه بیایید و مرا در امر تولد فرزند یارى نمایید. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را درباره ازدواج با محمد صلى الله علیه و آله نادیده گرفتى و با آن مرد فقیر و یتیم ازدواج كردى ، پس ما نزد تو نخواهیم آمد و تو را در این امر یارى نخواهیم نمود. خدیجه از شنیدن این جواب غمگین شد؛ در همان حال چهار زن گندم گون و بلندبالا كه خدیجه فكر مى كرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خدیجه آن ها را دید اظهار درد و ناراحتى كرد، یكى از آنان گفت: اى خدیجه ! نگران نباش ، زیرا ما فرستاده خداییم تا تو را در امر زایمان كمك كنیم ، ما خواهران تو هستیم ، من ساره هستم ، و این بانو آسیه دختر مزاحم است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و این مریم دختر عمران ، و آن دیگر كلثوم خواهر موسى بن عمران است ، پس یكى از آنان در سمت راست خدیجه ، و یكى در طرف چپ وى ، و دیگرى در مقابل او و چهارمى ایشان در بالاى سر او نشستند، و بدین ترتیب خدیجه ، حضرت فاطمه علیها السلام را در حالى كه پاك و پاكیزه بود، به دنیا آورد.
هنگامى كه آن حضرت متولد شد نورى از او ساطع گردید و داخل خانه هاى مكه شد به طورى كه در شرق و غرب این شهر خانه اى باقى نبود مگر آن كه نور در آن داخل شده بود، آن گاه ده تن از حورالعین در حالى كه به دست هر كدامشان یك طشت و ابریقى از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند، آن بانویى كه در پایین پاهاى خدیجه قرار گرفته بود آن ظرف ها را از دست ایشان گرفته و فاطمه علیها السلام را با آب كوثر شستشو داد، سپس طفل را در دو حوله سفید و خوشبو پیچید و بعد از آن از او خواست كه سخن بگوید، پس فاطمه زبان گشود و فرمود:
شهادت مى دهم كه معبودى جز خداى یگانه وجود ندارد، و شهادت مى دهم كه پدرم رسول خدا و برترین پیامبران است و همسرم على برترین اوصیا، و فرزندانم برترین بازماندگان و سرور مردمان هستند؛
و پس از این گفتار به آن بانوان سلام كرد و هر یك را به نامشان خطاب كرد، پس آنان خندان و شادمان گردیدند و تولد او را به یك دیگر گفتند و اهل آسمان نیز ولادت او را به یك دیگر تبریك مى گفتند، و به واسطه تولد حضرت فاطمه علیها السلام در آسمان نیز نور خیره كننده اى ظاهر گردید كه ملایكه پیش از آن نظیر آن را ندیده بودند. پس آن زنان به خدیجه گفتند: این مولود پاك و مبارك را بگیر كه در خود او و نسل او بركت قرار داده شده ، خدیجه در حالى كه خوشحال و مسرور بود فاطمه را در آغوش گرفت و براى نوشیدن شیر بر سینه اش نهاد... .
آن چه بیان شد، صفات و خصوصیات بشرى است كه « ولى الله » باشد، و این كیفیت ولادت ، مخصوص اولیا خداست ، و این شئون منحصر است به كسانى كه داراى مقام ولایتند و اولى بنفس بر جمیع بشر .
همه از یک نور
مراتب مذكور از خصوصیات نبوت و امامت نیست ، بلكه از شئون ولایت سرچشمه مى گیرد، و در اثر آن نور مباركى است كه مایه آفرینش آن حضرت بوده است ، نورى كه جز خدا كسى از كیفیت آن آگاه نیست نورى كه مانند آیینه اى تمام نما، همه عوالم ملكوت در آن منعكس است .
نورى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله درباره اش مى فرماید: آن گاه كه خداى تعالى آن نور را آفرید، به سه بخش تقسیمش فرمود، و از آن سه قسمت من و، على ، و فاطمه به وجود آمدیم .
نورى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و حضرت على سلام الله علیه از آن نور آفریده شده اند، و به سبب همان نور نیز بر جمیع فرشتگان و جبرییل برترى یافته اند. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله خود این مطلب را تصریح مى فرماید، هنگامى كه پرسیده شد یا رسول الله تو افضلى یا جبرییل فرمود: من.
ابن عباس پسر عموى پیغمبر سوال كرد چرا یا رسول الله ؟
در جواب فرمود: خداى تعالى مرا آفریده است از نورى كه جز خدا كسى از كیفیت آن آگاه نیست.(من نور مخزون مكنون فى علم الله )
حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها نیز عینا چنین است، و دیگر تمام و كمالش به بزرگى و كوچكى سن او وابسته نیست. آن ها نور واحدند، كه هم ردیف و یك نواخت ، تمام عوالم معنوى را با هم سیر كرده اند، و همین یك منقبت و اخبار یاد شده در این موضوع ایجاب مى كند كه حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها همانند پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و حضرت على و اولاد معصومش سلام الله علیهم صاحب ولایت كبرى بوده باشد.
منابع:
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار ، زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام، علامه محمدباقر مجلسی، مترجم و محقق: محمد روحانی زمان آبادی.
فاطمة الزهرا علیهاالسلام، علامه عبدالحسین امینى.
منبع: سایت تبیان