براي فهم يك واژه و كاربرد آن مي بايد از دو مفهوم استفاده كرد يكي مفهوم لغوي ، كه با مراجعه به فرهنگ لغت قابل دست يابي است و ديگري مفهوم اصطلاحي ،كه اگر مربوط به دين باشد با مراجعه به كتب تفاسير و احاديث مي توان به مفهوم آن پي برد . واژه اميرالمومنين لغتي عربي است كه از دو كلمه امير و مومنين تشكيل شده است كه به هم اضافه شده اند .
امير از نظر لغوي معناي امارت و پادشاهي و رياست مي دهد و در نگاه اول به نظر مي رسد كه معنای اين كلمه بر مومنين است و شخصي بر مسند قدرت نشسته و دستور مي دهد و حكم مي كند و مومنين همه مانند كارگزاران قصر و يا مقر فرماندهي وي دست به سينه ايستاده اند . اما معنای اصلي كه در دل امارت بر مومنين نهفته است ،همان ولايت است و ولايت را كه خود بررسي مفصلي مي خواهد ما فقط با استفاده از يك حديث از وجود مقدس امام رضا - عليه السلام- كه بسيار زيبا امام را توصيف كرده تشريح مي كنيم تا مفهوم ولايت و امامت و امارت به ذهن كمي نزديك تر شود .
امام رضا -علیه السلام- امام را پدري شفيق ( بسيار دل سوز ) و مادری مهربان و برادری دل سوز براي طفل صغير معرفي كرده و چه تمثيلي از اين زيباتر . اگر كمي در اين معنا دقت كنيم مي بينيم كه اولين معنايی كه در ولايت و امامت نهفته است مهر و محبّت است همان گونه كه پدر و مادر حاضرند گرسنه بخوابند اما فرزندشان سير باشد ، حاضرند با يك لباس كهنه و مندرس بگردند اما كودكشان به خواسته هايش برسد و از همه نوع فداكاری دريغ نمي كنند، تا فرزندشان به جايي برسد ، امام هم محبتي به اين عظمت خداوند به قلبش عطا نموده و براي تمام انسان ها مانند پدر دل سوزي است كه سعادت انسان ها را مي خواهد و در اين راه از هيچ كوششي فروگذاري نمي كند . حال چنين پدري اگر به فرزندش در اين راستا فرماني دهد ، دستوري دهد ، فرزند كه خود را كامل به ولايت پدر سپرده به حرف او گوش نخواهد داد . اين اطاعت از فرمان ، از روي محبّت و اطمينان است . چرا كه مي داند اگر دستش در دست پدر باشد گم نخواهد شد . اگر پيرو حرف وي باشد به جاي بدي نخواهد رفت .
حال مومن چه كسي است ؟ كسي كه ايمان دارد . ايمان چيست ؟ ايمان مصدر باب افعال از ريشه امن است . پس ايمان مقوله ايست كه به امنيت برمي گردد . با استناد به روايات مي فهميم كه ايمان يك مقولة قلبي است و رتبه اي بالاتر از اسلام كه اقرار به لسان است دارد چون در آيات قرآن كريم داريم كه :
« قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولكن قولوا اسلمنا و لما يدخل الايمن في قلوبكم و ان تطيعوا الله و رسوله لايلتكم من اعملكم شئاً ان الله غفور رحيم »
« مومنان واقعي تنها كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند سپس هرگز شك و ترديدي به خود راه نداده و با اموال و جان هاي خود در راه خدا جهاد كرده اند ؛ آن ها راست گويانند . »
( سوره حجرات / آيه 14 )
مقوله هاي قلبي هميشه اثرات ظاهري روي اعضا و جوارح دارند . لذا مومن مشخصاتي دارد كه در اين جا نمي خواهيم بيشتر در اين مورد صحبت كنيم و با مراجعه به احاديثي كه در اين باب آمده مي توان به آن پي برد .
فقط همين طور بدانيم كه مومن كيست كه هم در خود امنيت دارد ( در قلب و در افعال و حركات ) و هم اين امنيت در مورد ديگران از وي صادر مي شود يعني ديگران ايمن اند از آزار و اذيت وي . و هر چه از او سر مي زند امنيت به همراه دارد .
نقطة مخالف ايمان كفر است كه به معناي پوشاندن است ، پوشاندن اين حقيقت امنيت قلبي مي باشد .
حال براي اين كه بدانيم « اميرالمومنين » چه كسي است ، كافي است به احاديث معتبر در اين زمينه و در بين آن ها به متواتر ترين حديث كه خطبة غدير مي باشد مراجعه نمایيم ، در اين خطبة شريفه ، رسول خدا -صلي الله عليه و آله و سلم - صراحتا مي فرمايد كه :
الا و ان الله عزوجل قال و انا قلت عن الله عزوجل الا انه ليس اميرالمؤمنين غير اخي هذا و لا تحل امره المؤمنين بعدي لاحد غيره ...
آگاه باشيد كه خداي عزوجل گفت و من از جانب خداي عزوجل گفتم ، آگاه باشيد اميرالمومنين نيست جز اين برادرم و حلال نيست امارت مومنين بعد از من ، بر احدي غير از او ...
اين حديث متواتر كه مورد توافق علماي شيعه و سني مي باشد صراحتا اميرالمومنين را معرفي نموده و مي فرمايد كه حلال نيست امارت مومنين بعد از وجود مقدس رسول خدا بر احدي غير از حضرت علي -عليه السلام- .
ولكن منافقان كور دل كردند آن چه نبايد ولي مي بينيم اين لقب شريف را حتي به دشمنان طراز اوّل خدا و دين خدا كه شمشيرشان را از رو بسته اند هم داده اند .
معهذا آن چه از حضرتش غصب شد امارت ظاهري و دنيوي بود و ضرر آن جز به دنيا پرستان نمي رسد ، چرا كه اگر تمام دانش آموزان دنيا جمع شوند و بگويند كه دو دو تا مي شود سه تا ، از حقيقت دو دو تا چيزي كم نمي شود و آن چه مي ماند جهلي است كه گريبان گير همة آن ها شده .
و لذا آن چه « نص » است و از جانب پروردگار ، بندگان را در آن راهي نيست و خداوند مي فرمايد :
« يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يأبي الله الا ان يتم نوره و لو كره الكفرون »
« آن ها مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ؛ ولي خدا جز اين نمي خواهد كه نور خود را كامل كند ، هرچند كافران ناخشنود باشند . » ( سوره توبه / آيه 32)
تهيه و تنظيم : خانم ناديه طرفي نژاد