هم کاری های دل سوزانه ی امیرالمومنین- علیه السلام- در امور خلفا برای رعایت مصالح امت اسلام و حفظ دین از نابودی کامل بوده است.
فرض کنید، بچه ای را از دست مادرش ربوده اند و به نامادری سپرده اند، چنان چه او با تمام محبت و عشق مادری به او مهر ورزیده، مادر از این که بچه اش را از او جدا کرده اند، ناراحتی و دل تنگی می کند، ولی از دور مراقب اوست تا به او گزندی نرسد او را در حال ناراحتی نبیند. زیرا آن محبت، میان مادر و فرزند جریان دارد.
گاهی بچه ها دچار دل درد و ناراحتی می شوند و نامادری برای کمک درمان مریضی بچه، به مادرش رجوع می کند. مادر هم با تمام جانش برای بهبودی بچه اش با آن ها هم کاری می کند تا فرزندش در کمال سلامتی و شادابی رشد کند و بزرگ شود. این هم کاری مادر با نامادری دلیل بر تایید ناماری نیست.
هم چنین این هم کاری را نمی شود تشویق عمل دزدی دانست امیرالمومنین- علیه السلام- به جهت رسالتی که از جانب خدای متعال بردوش داشت، نوع و شیوه ی خاصی از ارتباط و برخورد با خلفا را بر طبق وظیفه شان در پیش گرفتند، در حالی که هیچ گاه از اقامه ی حق خود، خودداری نورزیدند.
خلفا بر اساس نیازشان و عدم رسوایی به علت جهلشان در شناخت اسلام و حکومت داری، مراجعاتی به امیرالمومنین- علیه السلام- داشتند. بنا بر تحقیق در هفت مورد به مشورت پرداخته، دو مورد آن نظامی مربوط به فتح ایوان و بیت المقدس، سه مورد آن مالی و دو مورد آن مبدا تاریخ اسلام و حدّ شارب الخمر است.
هم کاری امیرالمومنین- علیه السلا م- با خلفا( نه تنها دوستی با خلفا نیست ) بلکه به منظور جلوگیری از بازگشت مردم به عصر بت پرستی و جاهلیت، دفاع از کیان سرزمین وحی و حفظ جان اهل بیت- علیهم السلام- در مقابل توطئه های داخلی بود.
در واقع هم کاری امیرالمومنین- علیه السلام- با خلفا دلیل بر تایید آن ها نیست، بلکه برای هدایت و آرامش مردم ستم دیده جامعه بود. تا این که مردم به دوران جاهلیت بازگشته نگفته دین نو پای اسلام مانند فرزندی بود که از مادرش که امیرالمومنین بوده باشد ربودند و دل سوزی و هم کاری امیرالمومنین- علیه السلام- با خلفا به جهت حفظ جان این فرزند بود ایشان صبر را پیشه کردند تا دین اسلام حفظ شود هم واره برقرار بماند.