حتماً شنیدهاید و بسیار خواندهاید که برخی مردم میگویند عزاداری از دوران صفویه شروع شده است و قدمتی پیش از آن نداشته است و اینها همه خرافات است و شما چقدر خرافه پرست هستید و ...
خلاصه از در خانه که با پیراهن مشکی بیرون میآیی با انواع و اقسام حرفها مواجه میشوید.
اما دانستن این نکته ضروری است که فرهنگ عزای حسینی علیه السلام را ائمه معصومین علیهم السلام پایه گذاری کردهاند.
به نمونههای ذیل که حاصل تحقیق "ماهنامه پرسمان" است توجه کنید:
عزادارى بنىهاشم در ماتم سیدالشهدا؛
از امام صادق علیهالسلام چنین روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا، هیچ بانویى از بانوان بنىهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنىهاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آن که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم».1
عزادارى امام سجاد علیهالسلام
حزن امام سجاد علیهالسلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیهالسلام بود و آن
چه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مىآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکشان جارى مىشد و مىفرمود: چگونه بیاشامم؛ در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟2 و مىفرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را به یاد مىآورم، گریهام مىگیرد».3
امام صادق علیهالسلام به زراره فرمود: «جدم علىبنالحسین علیهما السلام هرگاه حسینبنعلى علیهما السلام را به یاد مىآورد، آن قدر اشک مىریخت که محاسن شریفش پر از اشک مىشد و بر گریه او حاضران گریه مىکردند».4
عزادارى امام محمد باقر علیهالسلام
امام باقر علیهالسلام در روز عاشورا براى امام حسین علیهالسلام مجلس عزا برپا مىکرد و بر مصایب آن حضرت گریه مىکرد. در یکى از مجالس عزا، در حضور امام باقر علیهالسلام، کمیت شعر مىخواند. وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف ...»، امام باقر علیهالسلام گریه زیادى کرده، فرمود: «اى کمیت! اگر سرمایهاى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مىبخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله درباره حسّانبنثابت فرمود که همواره به جهت دفاع از ما اهلبیت
علیهمالسلام، مورد تأیید روحالقدس خواهى بود».5
عزادارى امام صادق علیهالسلام
امام موسى کاظم علیهالسلام مىفرماید: «چون ماه محرم فرا مىرسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهرهاش نمایان مىشد و اشک بر گونهاش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مىرسید. در این روز، مصیبت و اندوه امام به نهایت مىرسید. پیوسته مىگریست و مىفرمود: امروز، روزى است که جدم حسینبنعلى علیهالسلام به شهادت رسید».6
عزادارى امام موسى کاظم علیهالسلام
از امام رضا علیهالسلامنقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مىرسید، کسى پدرم را خندان نمىدید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا؛ در این روز، پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مىگرفت و مىگریست و مىگفت: در چنین روزى حسین را - که درود خدا بر او باد - کشتند».7
عزادارى امام رضا علیهالسلام
گریه امام رضا علیهالسلام در حدى بود که فرمود: «همانا روز مصیبت امام حسین علیهالسلام ، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».8
دعبل خدمت حضرت رضا علیهالسلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیهالسلام کلماتى چند فرمود؛ از جمله اینکه: «اى
دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیهالسلام گریه کند، خداوند گناهان او را مىآمرزد» آن گاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پردهاى زد تا بر مصایب امام حسین علیهالسلام اشک بریزند.
سپس به دعبل فرمود: «براى امام حسین علیهالسلام مرثیه بخوان که تا زندهاى، تو ناصر و مادح ما هستى؛ تا قدرتدارى، از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مىریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداى گریه امام رضا علیهالسلام و اهلبیت آن حضرت بلند شد.9
عزادارى امام زمان علیهالسلام
بنابر روایات، امام زمان علیهالسلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان گریه مىکند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیهالسلام مىفرماید:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک؛10 اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما
اشک مىریزم و به جاى اشک، در مصیبت شما خون از دیده مىبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا مىکشم».
در سوگ تو، با سوز درون مىگریم
از نیل و فرات و شط، فزون مىگریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جاى اشک، خون مىگریم11
1. نگا: امام حسن و امام حسین، ص 145.
2. بحارالانوار، ج 44، ص 145.
3. خصال، ج 1، ص 131.
4. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
5. مصباح المتهجد، ص 713.
6. امام حسن و امام حسین، ص 143.
7. حسین، نفس مطمئنة، ص 56.
8. بحارالانوار، ج 44، ص 284.
9. همان، ج 45، ص 257.
10. بحارالانوار، ج 101، ص 320.
11. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
منبع: ماهنامه پرسمان / شماره 30 اسفند 83 / /پیشینه عزاداری/ محمدرضا کاشفى
منبع سایت: تبیان