شنبه شانزدهم ذيالحجّة سال دهم هجري قمري، 27 اسفند سال دهم هجري شمسي، شانزدهم مارس 632 ميلادي
قافلة عظيم غدير همچنان درحركت است و از “مَرُّالظَّهْران” گذشته و به آبادي بعدي يعني “عُسفان” رسيده است.
تا جاي گاه موعود راهي باقي نيست. جايي كه خداوند مقدّر داشته است تا رسولش، ولايت اميرالمومنين و يازده فرزند او عليهم السلام را به مردم ابلاغ كند و پس از اتمام حجّت با مسلمانان، علي را به فرمان رواييِ آنان منصوب كند، چرا كه چند روزي بيشتر از عمر مباركش باقي نمانده است. آري، خداوند هيچ گاه زمينش را بدون حجّت باقي نميگذارد و پس از رسول خدا صليالله عليه و آله، اميرمومنان و فرزندانش عليهم السلام حجّت روي زمين خواهند بود.
از طرف ديگر، بنيانگذاران سقيفه مقارنِ ماجراي غدير، پيماننامهاي امضا كرده و به نظام دادن لشكر خود پرداختهاند تا از رسيدن خلافت به اميرالمومنين عليه السلام جلوگيري كنند. در حقيقت در اين روز است كه صفآرايي جمل و صِفّين و نهروان شكل ميگيرد و آیين نو پاي اسلام به جاي آن كه انسانهاي خاكي را با دستورات الهي به افلاك ببرد، گرفتار جهنّم هوا و هوسها ميشود. شماري دنيا طلب در بوستان دين لانه ميكنند و گروهي منافقانه به بهانة دفاع از دين، تيشة جاهليّت بر ريشة دين ميزنند.
تمام كج انديشيها در تاريخ اسلام، از اين جا ريشه دارد و يكي از آثار اين پيمان نامة ناپاك و صحيفة شوم، آناني هستند كه صاحب غدير را به نام اسلام در محراب عبادت شهيد ميكنند و آب به آسيابِ مال پرستان و شهوت راناني ميريزند كه از عدالت علوي گريزانند.
در صحيفة ملعونه خطوط نانوشتهاي است كه غدير را تا قربان گاهِ كربلا ميكشاند.
چه آگاهانه فرمود امام صادق عليه السلام: «آن گاه كه آن پيمان نامه نوشته شد، حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد.»1
... آري، اين راه خطا و اين بار كج، تا قيام موعود روزگاران، به منزل نخواهد رسيد.
--------------------------------------------------------------------------------
1. بحارالانوار/24/ص366 و 28/ص123