غدير خم
قرارداد صلح امام حسن با معاویه و شرط هاى اساسى آن
۱۳۹۰/۵/۲۴ ۱۹:۴۰ - admin
به نوشته مورخان در سال 41 ه .ق، در یكى از ماه هاى ربیع الاول یا ربیع الثانى و یا جمادى الاولى، معاویه به وسیله عبدالله بن عامر و عبدالرحمان بن سمره نامه‏ اى به عنوان قرارداد صلح، براى حسن بن على(علیه السلام) فرستاد. این نامه كاملا سفید بود و فقط در بالاى آن یك خط نوشته شده بود، ان اشترط فى هذه الصحیفة التى ختمت اسفلها ما شئت فهو لك، این نامه را در خصوص قرارداد صلح فرستادم. من آن را امضا كرده‏ ام هر شرطى را كه شما مى‏ خواهید و صلاح مى‏ دانید در آن بنویسید. مورد قبول من است.
در پایان نامه، جهت اطمینان بیشتر سوگندهاى بزرگى یاد كرد، به امضاى همه بزرگان دربارش رساند.

نامه فوق به دو گونه نقل شده، ما به جهت اختصار به نقل دوم مى‏ پردازیم كه بندهاى آن به صورت جداگانه ذكر شده است.


بندهاى قرارداد صلح

ماده اول: واگذار كردن حكومت‏ به معاویه به شرط آن كه بر اساس كتاب خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره و روش خلفاى شایسته عمل كند.

ماده دوم: خلافت‏ بعد از معاویه از آن حسن بن على(علیه السلام) است و چنان چه حادثه‏ اى براى او پیش آمد و او موفق نشد، حكومت از آن حسین(علیه السلام) است و معاویه حق ندارد، بعد از خود جانشین تعیین كند.

ماده سوم: دشنام دادن و نفرین به امیرمومنان(علیه السلام) در قنوت نماز ترك شود و كسى از آن حضرت جز به نیكى یاد نكند.

ماده چهارم: همه مردم از هر رنگ و نژادى كه هستند و در هر جا زندگى مى‏ كنند، باید از امنیت كامل برخوردار باشند و آن چه در گذشته انجام داده‏ اند، مورد عفو قرار گیرد افراد به بهانه‏ هاى واهى مورد تعقیب واقع نشوند و با مردم عراق به خشونت رفتار نگردد.

ماده پنجم: یاران و شیعیان على(علیه السلام) در هر جا هستند، در امان باشند و به آن ها تعرضى نشود و جان و مال و ناموس و فرزند ایشان از امنیت كامل برخوردار باشد. معاویه باید از تعقیب و سو قصد به آن ها بپرهیزد، حقوق هر صاحب حقى را به خودش برساند و آن چه در دست‏ یاران على(علیه السلام) است‏باز پس گرفته نشود.

ماده ششم: هرگز علیه امام حسن و برادرش امام حسین(علیه السلام) و هیچ یك از خاندان اهل بیت(علیهم السلام) آشكارا و نهان توطیه‏ اى نكند(ستمى و آزارى نرساند) و در هیچ نقطه‏ اى از روى زمین براى آنان وحشتى ایجاد نكند.

ماده هفتم: در حضور معاویه اقامه شهادت نشود و معاویه حق ندارد خود را امیرمومنان بنامد.

ماده هشتم: از بیت المال كوفه، مبلغ پنج میلیون درهم مستثناست، آن مبلغ ربطى به قرار داد صلح ندارد. معاویه باید بدهى‏ هاى بیت المال را بپردازد و بر اوست هر سال مبلغ دو میلیون درهم به برادرم حسین بدهد. بنى‏ هاشم را در بخشش‏ ها و عطاها بر بنى عبد شمس ترجیح دهد و هر سال یك میلیون درهم جهت فرزندان شهداى جنگ‏ هاى جمل و صفین و به آنانى كه در ركاب امیرمومنان(علیه السلام) به شهادت رسیده‏ اند، داده شود، و این مبلغ باید از مالیات مربوط به دارابجرد باشد.

شروط فوق در نامه‏ هاى رسمى امضا نشده، رد و بدل گردید. معاویه از شام به مسكن آمد و قرارداد صلح در آن جا به صورت علنى و رسمى در حضور بسیارى از مردم، خوانده شد، بعضى از مورخان گفته‏ اند: عقد صلح در «بیت المقدس‏» و یا «ادرح‏» اجرا گردید. این دو قول قوت چندانى ندارد، زیرا مسكن محل تجمع نیروهاى نظامى دو طرف بود و فرماندهان عالى رتبه نیز حضور داشتند.


توضیحى پیرامون مواد صلح نامه

بندهاى قرارداد مصالحه. كه از سوى سبط اكبر پیامبر مطرح شده، داراى امتیازات بسیارى است كه در هر زمان، جایگاه والاى سیاسى - الهى خود را باز مى‏ كند و منشور اصلاح و انقلاب تدریجى را پى‏ ریزى مى‏ نماید. امام(علیه السلام )‏، در این قرارداد، كوشید پرده از چهره معاویه بردارد و تبلیغات دروغینى كه جهت تثبیت موقعیت اجتماعى او انجام گرفته، خنثى كند.

بند اول: اعمال و كردار وى را مخالف قرآن و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفاى صالح دانسته و از وى خواسته است تا بعد از واگذارى حكومت، برنامه‏ هاى آینده خویش را بر اساس قرآن و روش پیامبر قرار دهد.

بند دوم: به موقت‏ بودن حكومت معاویه اشاره مى‏ كند و این كه او نمى‏ تواند سرنوشت آینده مسلمانان را بر عهده گیرد، بلكه آینده از آن خود یا برادرش حسین(علیه السلام) و یا شورایى از مسلمانان است كه خط و مشى را تعیین مى‏ كنند.

بند سوم: بیان گر كینه معاویه به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است او آغازگر سب و نفرین علیه شخصیتى همچون على بن ابى‏طالب(علیه السلام) بود.

بند چهارم: بر بى‏ تقوایى، ستم گرى و نژاد پرستى معاویه اشاره مى‏ كند و از او تعهد مى‏ گیرد امنیت را برقرار سازد و متعرض مردم، به ویژه مردم عراق و علاقه‏ مندان به اهل بیت(علیهم السلام) نگردد، زیرا بسیارى از آنان حامى و یاور پدرش على(علیه السلام) بودند.

بند پنجم: خواستار حفاظت و امنیت ویژه‏ اى براى یاران على(علیه السلام) است و سپس تصریح مى‏ كند: بر معاویه است پاك باختگانى چون حجربن عدى، میثم تمار، عمرو بن حمق و ... را ارج نهد و حقشان را ادا كند، نه این كه، به خاطر حق‏ گویى، آنان را تعقیب كند و ترس و وحشت را حاكم سازد.

بند ششم: تاكیدى است‏ بر دو بند پیشین و هشدارى است‏ بر ترك توطیه آشكار و پنهانى حاكمان شام علیه امام و اهل بیت(علیهم السلام )‏، زیرا آنان مشعل هدایت این امتند و معلوم بود كه معاویه و بنى امیه براى رسیدن به اهداف شوم خود خست‏ سراغ آنان را خواهند گرفت.

امام مجتبى(علیه السلام) در بند هفتم، بالاترین ضربه روحى را بر پیكر معاویه و بنى‏ امیه وارد كرده است، زیرا:

اولا: اقامه شهادت باید نزد افراد عادل، مطمین و مورد وثوق انجام گیرد و معاویه از این خصال نیك به دور است. مرحوم مجلسى در این باره مى‏ نویسد: شهادت باید نزد حاكم عادل و قاضى فصل(تمیز دهنده بین حق و باطل) اقامه شود و درباره او اطمینان حاصل شود كه حق را احیا و با باطل مبارزه مى‏ كند.

امام با آوردن این قیدها خواسته است، معاویه را فاقد صفات مذكور معرفى كند.

ثانیا: اگر معاویه خود را امیرالمومنین نداند، مسلم امام(علیه السلام) كه خود یكى از افراد مومن است، تحت ولایت و سرپرستى او نخواهد بود، به همین ترتیب، دیگر افراد متدین، متعهد و دلسوز شیعه پس در آن صورت او حقى بر گردن هیچ مومنى پیدا نخواهد كرد.

اما بند هشتم، كه در برگیرنده مسایل مالى، بیت المال، پرداخت‏ سالانه به حسین بن على(علیه السلام) و پرداخت‏ بدهى‏ هاى حضرت و رسیدگى به بازماندگان شهداى صفین و جمل است، از اساسى‏ ترین شروط قرارداد صلح به شمار مى‏ آید.


نقد و بررسى

علامه باقر شریف قرشى شرط هشتم قرارداد صلح را غیر واقعى مى‏ داند، زیرا طبق استدلال ایشان، بیت المال در اختیار امام مجتبى(علیه السلام) بود و درخواست معنا ندارد و دیگر این كه این بند با سیره امیرالمومنین(علیه السلام) كه بیت المال را هر شب مى‏ روبید، سازگار نیست. در پاسخ باید گفت: اولا: امام(علیه السلام) با این حركت، صداقت‏ خویش را ثابت كرد و براى همیشه از اتهام اختلاس بیت المال رهایى یافت و هیچ كس نتوانست آن حضرت و برادرش و دیگر دست اندركاران حكومتش را متهم كند.

ثانیا: مگر مى‏ شود مملكتى كه گرفتار جنگ‏ هاى پرهزینه‏ اى همچون صفین و جمل و... بود و پیوسته به اسب، شتر، لباس و شمشیر و سپر و نیزه نیاز داشت پشتوانه‏ اى در بیت المال نداشته باشد؟ آن هم جنگى كه بیش از هشتاد هزار نیرو و جنگجو در آن شركت جسته است.

ثالثا: سیره على(علیه السلام) افزون كردن بیت المال است «توفیر فیئكم علیكم‏» به طورى كه پشتوانه‏ اى قوى براى مسلمانان باشد و فئ غنائم، مالیات و زكوات را شامل مى‏ شود.

رابعا: صدقات و حق فقرا، كه على بن ابى‏طالب(علیه السلام) آن را نگه نم ى‏داشت و به فقرا مى‏ رساند و سعى مى‏ كرد چیزى از آن را نگاه ندارد، جزیى از بیت المال عمومى كشور بود نه همه آن.

و اما در مورد درخواست 2000000 درهم در سال براى حسین(علیه السلام )‏، باید توجه داشت كه این مبلغ براى مصرف شخصى خود امام حسین(علیه السلام) نبوده، بلكه جهت فقرا و درماندگان هزینه مى‏ شد، زیرا خانواده‏ هاى فقیر و آبرومندى در كوفه بودند كه غیر از امام و برادرش(علیه السلام) كسى آن ها را نمى‏ شناخت.

نكته قابل توجه این كه چون دین و بدهكارى امام مجتبى(علیه السلام) مربوط به بیت المال بوده از این رو پرداختنش را به معاویه محول مى‏ كند.

بنابراین، روشن شد كه شرایط و موارد صلح نامه بسیار دقیق و اساسى بود و با درایت و پیش بینى امام مجتبى(علیه السلام) انجام گرفته است.

قرارداد مصالحه و اعلان آن، چنان چه در پانزدهم ربیع الاول سال 41 ه .ق انجام گرفته باشد، خلافت و حاكمیت آن حضرت پنج ماه و 24 روز به طول انجامیده است و اگر در 25 ربیع الآخر واقع شده باشد، حكومت آن حضرت هفت ماه و چهار روز طول كشیده است. و بالاخره اگر 25 جمادى الاولى باشد، هشت ماه و چهار روز شده است.

منابع :

دانستنی هایی درباره امام حسن مجتبی علیه‏السلام ، سیدامیرحسین کامرانی راد

زندگی امام حسن مجتبی ، مهدی پیشوایی

منبع سایت: تبیان