یکی از بزرگ ترین دلایل بر وجود فضیلت در انسان اعتراف مخالفان بر این فضیلت است. و این اعتراف نشانه دارا بودن این ویژگی در صاحب فضیلت آن هم در اوج خود است به گونه ای که زبان زد خاص و عام شده تا جایی که دشمنان نیز نمی توانند آن را انکار کنند. علمای اهل تسنن و در راسشان پیش وایان چهارگانه آنان با وجود این که در مقابل امام جعفر صادق(علیه السلام) مکتب علمی فقهی راه انداختند اما در برابر مقام والای علمی امام سر تعظیم فرود آورده اند. مخفی نماند که هر چهار امام اهل تسنن بی واسطه و یا با واسطه شاگردی امام ششم شیعیان را در کارنامه علمی خود دارند و مقام علمی خود را مدیون ایشان هستند.
اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه
؛ خداوند آگاه تر است كه رسالت خویش را كجا قرار دهد.(1)
حضرت در میان اهل سنت از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتا از موقعیت شامخی برخوردار بوده به طوری که او را از شیوخ مسلم ابوحنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانی از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده اند. (2)
اعتراف ابوحنیفه به مقام علمی امام
«ابوحنیفه پیشوای مشهور فرقه حنفی می گفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیده ام. نیز می گفت: زمانی که منصور (دوانقی) جعفر بن محمد را احضار کرده بود مرا خواست و گفت: مردم شیفته جعفر بن محمد شده اند برای محکوم ساختن او یک سری مسایل مشکل را در نظر بگیر. من چهل مساله مشکل آماده کردم. روزی منصور که در حیره بود مرا احضار کرد. وقتی وارد مجلس وی شدم دیدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است. وقتی چشمم به او افتاد آن چنان تحت تاثیر اُبهت و عظمت او قرار گرفتم که چنین حالی از دیدن منصور به من دست نداد.
سلام کردم و با اشاره منصور نشستم. منصور رو به وی کرد و گفت: این ابوحنیفه است. او پاسخ داد: بلی می شناسمش. سپس منصور رو به من کرده گفت: ای ابو حنیفه مسایل خود را با ابو عبدالله(علیه السلام) در میان بگذار. در این هنگام شروع به طرح مسایل کردم. هر مسیله ای می پرسیدم پاسخ می داد: عقیده شما در این باره چنین و عقیده اهل مدینه چنان و عقیده ما چنین است. در برخی از مسایل با نظر ما موافق و در برخی دیگر با اهل مدینه موافق و گاهی با هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مساله را مطرح کردم و همه را پاسخ داد. ابوحنیفه به این جا که رسید با اشاره به امام صادق علیه السلام گفت: دانشمندترین مردم آگاه ترین آن ها به اختلاف مردم در فتوا و مسایل فقهی است.»(3)
ابو حنیفه افزون بر این که از امام باقر علیه السلام بهره ها برده از امام صادق علیه السلام نیز حدیث نقل می کند؛ چنان چه روایات او از امام صادق در کتاب الاثار وی فراوان دیده می شود. او خود درباره امام صادق (علیه السلام) می گفت: ما رأیت أفقه من جعفر بن محمد و أنّه آعلم الأمه؛ من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام او مسلّم اعلم امت اسلامی است. (4)
اعتراف مالک بن انس بر مقام علمی امام
مالک پیشوای فرقه مالکی می گفت: مدتی نزد جعفر بن محمد(علیه السلام) رفت و آمد می کردم او را همواره در یکی از سه حالت دیدم: یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند. در علم و عبادت و پرهیزگاری برتر از محمد بن جعفر هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.(5)
مالک بن انس از جمله کسانی است که مدتی محضر امام صادق علیه السلام شاگردی کرده و درباره شخصیت آن حضرت چنین می گوید: مدتی خدمت جعفر بن محمد مشرف می شدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره تبسم ملایمی بر لب هایش نقش می بست. هنگامی که در محضر او نامی از رسول خدا صلی الله علیه و آله برده می شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرایید... سخنی به گزاف نمی گفت. ایشان از آن دسته از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود. هرگز به خدمت او شرف یاب نشدم جز این که زیر اندازش را از زیر پای خود بر می داشت و زیر پای من می گذاشت. (6)
اعتراف ابوزهره :
ابو زهره عالم سنی در این زمینه می نویسد: و لم یکن علمه مقصورا علی الحدیث و فقه الاسلام بل کان یدرس علم الکلام. دانش آن حضرت منحصر به حدیث و فقه اسلامی نبود بلکه علم کلام نیز تدریس می فرمود... ابو زهره در جای دیگر از کتابش درباره امام صادق علیه السلام می گوید: بالاتر از همه این علوم، امام صادق در زمینه اخلاق و علل و انگیزه های فساد آن آگاهی های بسیار ارزنده ای داشت.(7)
در جای دیگر می نویسد: علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشرب هایشان در فردی غیر از امام صادق علیه السلام و علم او اتفاق نظر ندارند. (8)
ابن حجر هیثمی:
وی می نویسد: به قدری علوم از او نقل شده که زبان زد مردم گشته و آوازه آن همه جا پخش شده است. و بزرگ ترین پیشوایان(فقه و حدیث) مانند یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابو حنیفه، شعبه و ایوب سجستانی از او نقل روایت کرده اند. (9)
ابن خلّکان:
ابن خلکان مورخ مشهور می نویسد: او یکی از امامان دوازده گانه در مذهب امامیه و از بزرگان خاندان پیامبر است که به علت راستی و درستی گفتار، وی را صادق می خوانند. فضل و بزرگ واری او مشهورتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. ابو موسی جابربن حیان طرطوسی شاگرد او بود. جابر کتابی شامل هزار ورق تالیف کرد که تعلیمات جعفر صادق(علیه السلام) را در برداشت و حاوی پانصد رساله بود. (10)
پی نوشت ها:
1.سوره انعام، آیه 124، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
2. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 327
3. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 350 و 351
4. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 330
5. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، 351
6. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 327 و328
7. همان، ص 232 و 233
8. همان، ص 330
9. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 352
10. همان، ص 353
منبع: تبیان