امام علي عليهالسلام گرچه در اوائل زندگي دچار مشکلات فراواني بود، اما در تداوم زندگي با کار و توليد و حفر چاه و کشاورزي، و احداث باغات فراوان در منطقه «ينبع» سرمايههاي فراوان در اختيار داشت، اما دست از سادهپوشي برنميداشت. لباسهاي پشمي زبر و خشن ميپوشيد و در لباس همانند تودههاي کم درآمد بود.
امامان عادل هر قدر در سادهپوشي دقت کنند ارزشمند است، اما ديگران آزادند و ميتوانند براي زن و فرزند خود لباسهاي قيمتي و نرم بخرند، که ديگر امامان معصوم علهيمالسلام نيز چون رهبري امت را در دست نداشتند گرچه از انواع لباسها استفاده ميکردند، اما در سادهزيستي همواره الگو بودند.
جايگاه سادهپوشيشخصي به امام صادق عليهالسلام اعتراض کرد که؛
شما که از سادهپوشي حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام فرموديد، خودتان چرا لباس نرم و زيبا داريد؟
امام صادق عليهالسلام فرمود: لباسهاي حضرت علي عليهالسلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشتنما نميشد، اگر الان بود و همان لباسها را ميپوشيد، انگشتنما ميشد، گرچه قائم ما وقتي ظهور
ميکند همان لباس علي عليهالسلام را پوشيده و به روش علي عليهالسلام رفتار ميکند. (1)
واي بر تو من مانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان عادل واجب کرده که خود را با مردم در زندگي برابر کنند تا فقرا را فقرشان به طغيان وادار نکند.
علاء بن زياد حارثي از ياران امام علي عليهالسلام بود که در جنگ بصره زخمي شد، امام براي عيادت او به خانهاش رفت، و از ديدن وسعت خانهاش در شگفت شد.
فرمود: اين خانه به اين وسعت را در دنيا براي چه ميخواهي؟ تو که در آخرت به آن بيشتر نياز داري؟!
بعد فرمود:
آري، ميتواني اين خانه را پلي قرار بدهي براي رسيدن به آخرت، بدينسان که:
در آن از ميهمانان پذيرايي کني. در آن صله ارحام به جاي آوري. حقوق واجب و مستحب را به وسيله اين خانه وسيع به صاحبانشان برساني.
در آن صورت با اين خانه به آخرت رسيدهاي.
اعتراض به لباس عاصم بن زياد
علاء بن زياد گفت: يا اميرالمومنين از برادرم عاصم بن زياد به شما شکايت ميکنم.
فرمود: چه شکايتي؟
عرض کرد: عبايي پوشيده و کار عبادت و رهبانيّت پيشه کرده و دست از کار دنيا کشيده است.
امام علي
عليهالسلام فرمود: او را پيش من بياوريد.
چون عاصم آمد، حضرت علي عليه السلام به او فرمود:
يا عدي نفسه! لقد استهام بک الخبيث! اما رحمت اهلک و ولدک؟! اتري الله احل لک الطيبات، و هو يکره ان تا خذها؟! انت اهون علي الله من ذلک!
قال: يا اميرالمومنين، هذا انت في خشونة ملبسک و جشوبة ما کلک!
قال: ويحک، اني لست کانت، ان الله تعالي فرض علي ائمة العدل ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس، کيلا يتبيغ بالفقير فقره.
اي دشمنک جان خويش، شيطان سرگردانت کرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نميکني؟ تو ميپنداري که خداوند نعمتهاي پاکيزهاش را حلال کرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده کني؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آني که اينگونه با تو رفتار کند.
(عاصم گفت، اي اميرمومنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاي ناگوار به سر ميبري؟ حضرتاميرالمومنين علي عليهالسلام فرمود:)
حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام پاسخ داد:
اين لباس ساده، مرا از غرورزدگي دور ميکند، و سادهپوشي بهترين روش است.
واي بر تو، من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب کرده که خود را با مردم
ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداري، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نکشاند. (2)
عاصم گفت: يا اميرالمومنين خودت نيز مانند من هستي، با اين لباس خشن که ميپوشي و با اين طعام خشک و بيخورش که ميخوري.
امام علي عليهالسلام فرمود:
قال: ويحک لست کانت، ان الله فرض علي ائمة العدل ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس، کيلا يتبيغ بالفقير فقره. (3)
«واي بر تو من مانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان عادل واجب کرده که خود را با مردم در زندگي برابر کنند تا فقرا را فقرشان به طغيان وادار نکند.»
آثار سادهپوشي
شخصي در کوفه خدمت امام علي عليهالسلام رسيد، ديد که لباسهاي حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام کم قيمت و ساده و وصلهدار است.
با شگفتي به امام علي عليهالسلام نگريست و گفت:
چرا لباس شما وصله دارد؟
امام علي عليهالسلام در جواب فرمود:
يخشع له القلب، و تذل به النفس و يقتدي به المومنون؛ لباس وصلهدار دل را خاشع، و نفس اماره را خوار ميکند. و الگوي مومنان ميشود. (4)
اصلاح لباس با دست خويش
لباسهايي که امام علي عليهالسلام براي خود
ميخريد و ميپوشيد، اگر آستين، يا دامن آن بلند بود، به خياطي نميداد، بلکه خود آن را کوتاه و اصلاح ميکرد و سپس ميپوشيد. (5)
يعني بيشتر به سادهپوشي و خودکفايي در امور زندگي ميانديشيد.
پيراهن محدود
ابي اسحاق سبيعي ميگويد:
من در کودکي با پدرم به نماز جمعه رفتم، علي عليهالسلام را ديدم که خطبه جمعه ميخواند، اما هر چند گاه پيراهن خود را با دست تکان ميداد،
از پدرم پرسيدم آيا براي گرما چنين ميکند که به خود باد بزند؟
پدرم گفت: نه بلکه يک پيراهن دارد و آن را شسته و چون هنوز خشک نشده است آن را به حرکت در ميآورد که زودتر خشک شود. (6)
اعتراض به سادهپوشي امام علي عليهالسلام
زيد بن وهب ميگويد:
پس از جنگ جمل گروهي از مردم بصره که در ميان آنها مردي از سرکردگان خوارج به نام «جعدة بن نعجه» بود خدمت حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام رسيدند.
وقتي لباس ساده امام علي عليهالسلام را ديدند، جعده از روي تمسخر گفت:
چه چيز باعث شد که از پوشيدن لباس خوب خودداري ميکني؟
حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام پاسخ داد:
اين لباس ساده،
مرا از غرورزدگي دور ميکند، و سادهپوشي بهترين روش است.
جعده به امام علي عليهالسلام گفت: از خدا بترس، تو روزي خواهي مرد.
حضرت علي عليهالسلام فرمود:
به خدا سوگند با ضربتي که بر سرم فرود ميآيد به شهادت خواهم رسيد، و اين عهدي الهي است که واقع خواهد شد، اما سياهروي کسي است که به مردم تهمت و افترا ميزند. (7)
استفاده از لباس بافته شده خانواده
امام علي عليهالسلام به کار و توليد و خودکفايي اهميت فراواني ميداد، و نيازهاي خود را با دست تواناي خود برطرف ميکرد، و فرزندان و همسران خود را نيز به کار و توليد و سازندگي تشويق ميفرمود که لباسهاي مورد احتياج را با دست ميبافتند، و نخ آن را از پشم ريسي فراهم ميکردند.
ابو مخنف، «لوط بن يحيي» نقل ميکند که:
پس از جنگ جمل حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام سخنرانيهايي براي هدايت مردم داشت و در يکي از آنها فرمود:
«ما تنقمون عليّ يا اهل البصرة و الله انّهما لمن غزل اهلي؛ مردم بصره! چرا بر من ايراد ميگيريد؟
سوگند به خدا اين دو لباس مرا که ميبينيد از بافتههاي اهل خانهام ميباشد.»
سپس به
کيسهاي که همراه داشت و در آن مختصر نان خشک بود اشاره کرد و فرمود:
«والله ما هي الاّ من غلّتي بالمدينة؛ سوگند به خدا اين نيست جز همان خوراک مختصري که از مدينه همراه خود آوردهام.»
آنگاه خطاب به مردم فرمود:
«فان انا خرجت من عندکم بِاَکثر ممّا ترون، فانا عندالله من الخائنين؛ پس اگر من از نزد شما مردم بصره خارج شوم، و زياده از آنچه که ديديد برداشته باشم پس در نزد خدا از خيانتکاران ميباشم.(8)
در روايات نقل شد که همين سخنراني را امام علي عليهالسلام براي مردم کوفه نيز ايراد کرده و مطالب فوق را تذکر داد. (9)
پوشش با حولهاي ساده
هارون بن عنتره ميگويد:
در قصر خورنق (10)، خدمت حضرت اميرالمومنين علي عليهالسلام رسيدم، فصل زمستان بود، ديدم امام علي عليهالسلام حولهاي بر خود پيچيده و در آن سرما ميلرزد و در زحمت است.
گفتم: يا اميرالمومنين! از اموال فراوان بيتالمال لباسي براي خود تهيه فرما، چرا با خود اينگونه رفتار ميکني؟
پاسخ داد: «و الله ما اَزروکم شيئا و ما هي الاّ قطيفتي الّتي اخرجتها من المدينة؛ به خدا قسم بر شما خشم نگرفتهام و ناراحت نيستم،
اين حوله همان است که از مدينه همراه خود آوردهام.» (11)
سادگي در لباس
الف- عبدالرّزاق از ثوري و او از ابوحيّان نقل ميکند:
علي بن ابيطالب عليهالسلام را بر منبر ديدم که ميگفت:
چه کسي از من اين شمشير را ميخرد؟ اگر بهاي لباسي را داشتم آن را نميفروختم.
مردي برخاست و گفت:
من بهاي لباسي را به تو قرض ميدهم. (12)
ب- کيع از علي بن صالح و او از عطا روايت کرد که او گفت: (13)
«بر تن علي عليهالسلام پيراهني از کرباس نشسته بود.»
پينوشتها:
1- اصول کافي، ج 1، ص 411/ شرح خوئي، ج 13/ وسائل الشيعه، ج 1، ص 279.
2- نهجالبلاغه، خطبه 209، معجم المفهرس مولف
3- نهجالبلاغه، خطبه 209 (معجم المفهرس)
4- شرح خوئي، ج 21، ص 152/ نهجالبلاغه، حکمت 103، معجم المفهرس مولف
5- غاية المرام/ کفاية الخصام، ص 648 .
6- بحارالانوار، ج 8/ الغارات، ج1 .
7- بحارالانوار، ج 8، ص 622 .
8- منهاجالبراعة، ج 17، ص 85/ بحارالانوار، ج40، ص 325 .
9- وسائل الشيعه، ج 11، ص 83 .
10- قصري که نعمان بن منذر پادشاه
حيره به دستور فرمانرواي ايران براي بهرام گور از شاهزادگان ايران بنا نمود.
11- حکومت در اسلام، ص 350 .
12- تذکرة الخواص، ص 109/ کشف الغمّه، ج 1، ص 222 .
13- همان .
منبع:
امام علي عليه السلام و اخلاق اسلامي، محمد دشتي.
www.tebyan.net