غدير خم
زكرياي نبي(ع) و مصيبت حسين(ع)
۱۳۸۶/۱۰/۲۸ ۶:۲۰ - محمد
عرض كردم: به من از تأويل «كهيعص» بگوييد.
فرمود:اين حروف از رموز غيبت است كه خداوند بنده خود زكريا را بدان مطلع كرد و براي محمد(ص) قصه گفت. زكريا از پروردگارش خواست كه نام پنج تن را به او بياموزد، لذا جبرئيل آمد و آن‌ها را به او آموخت.
شيخ طبرسي(ره) در «احتجاج» ـ ضمن يك حديث طولاني ـ در داستان شرفيابي سعد بن عبدا... اشعري (ره) به حضور امام مهدي(عج) و پرسش‌هايي از وي گويد:
عرض كردم: به من از تأويل «كهيعص» بگوييد.

فرمود:اين حروف از رموز غيبت است كه خداوند بنده خود زكريا را بدان مطلع كرد و براي محمد(ص) قصه گفت. زكريا از پروردگارش خواست كه نام پنج تن را به او بياموزد، لذا جبرئيل آمد و آن‌ها را به او آموخت. زكريا هر وقت نام محمد و علي و فاطمه و حسن را مي‌برد، دلش باز مي‌شد و اندوهش برطرف مي‌گشت. ولي چون نام حسين را مي‌برد، گريه گلويش را مي‌گرفت و گيج مي‌شد.

يك روز عرض كرد: معبود من، مرا چه شده كه چون نام چهارتن را مي‌برم، تسلي مي‌يابم. چون نام حسين را مي‌برم اشكم مي‌ريزد وناله‌ام سر مي‌كشد.
خداي تبارك و تعالي سرگذشت او را برايش در كلمه «كهيعص» بازگو نمود. چون زكريا اين را شنيد، سه روز از مسجد خود بيرون نرفت و كسي را هم نپذيرفت و به گريه و ناله رو آورد و براي او نوحه مي‌خواند...

پس از آن (زكريا) هميشه مي‌گفت: معبودا، به من پسري بده كه در پيري نور چشمم باشد و چون به من عطايش كردي محبوب من نسازش و پس از آن مرا داغدار او كن، چنان‌چه دوستت محمد را داغدار فرزندش مي‌كني. و خدا يحيي را به او داد و داغش را به دلش نهاد. مدت حمل يحيي شش ماه بود و سر از بدنش جدا كردند. حسين هم چنين است.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از ترجمه نفيس المهموم
حاج شيخ عباس قمي ـ صفحه 64 و 65
-------------------------------------------
منابع:
1)ماهنامه موعود شماره 72
2) سایت : mouood.org