محمود بن لُبید گوید : پس از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسیدند، فاطمه سلام الله علیها بر سر مزار شهیدان و از جمله حضرت حمزه رفته بود. حضرت را دیدم که آنجا نشسته وگریه می کند. چیزی نگفتم تا اینکه ساکت شد. جلو رفته سلام دادم و گفتم: ای بانوی زنان جهان! به خدا سوگند رگهای قلبم از گریه شما پاره شد. فرمود: ای ابوعمر گریه شایسته و سزاوار من است. من به مصیبت فقدان بهترین پدران، که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد، گرفتار شده ام. ای وای! که چقدر مشتاق دیدار رسول خدایم. بعد این شعر را سرود:
آنگاه که کسی می میرد، از او کمتر یاد می شود. ولی به خدا سوگند که یاد پدر من از
هنگام مرگش بیشتر شده است .