پس از عقد صلح میان امام حسن مجتبی(علیه السلام) و معاویه، او (معاویه) با لطایف الحیل می کوشید، چنین وانمود کند که حسن بن علی از روی صفای دل و خشنودی کامل صلح را پذیرفته است و بعد از این مطیع و فرمان بر معاویه خواهد بود (1). و در اصل معاویه را لایق خلافت و زعامت بر مسلمانان می دانسته است. به دنبال این حیله گری، وقتی شنید که خوارج به سرکردگی فروة بن نوفل (2). تمام قوای خود را علیه وی گرد آورده اند و می خواهند بر پایگاه حکومتی اش هجوم آورند، نامه ای نوشت و توسط مامور ویژه اش برای آن حضرت که در بین راه مدینه و کوفه در نزدیکی «قادسیه» بود فرستاد و از آن بزرگوار خواست که شورش خوارج را سرکوب کند پس از آن به سفرش ادامه دهد.