اردوی مسلمانان در نزدیکی مدینه برپا شد. برخی افراد از جمله ابوبکر، عمر، عثمان، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده که از ماجرای غدیرخم و نصب امیرمومنان به امامت و رهبری مسلمانان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دل خوشی نداشتند به پیامبر خرده گرفتند که چرا جوانی کم سن و سال را به امیری سپاه انتخاب کرده اند.
اینان که خروج از سپاه را از مدینه مطابق با اهداف و امیال خود نمی دانستند،کم تجربگی اورا بهانه قراردادند و خود را مشمول لعن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که همان لعن خداوند است قراردادند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با جسمی تب دار و رنجور در حالی که از شدت مریضی توان و رمقی نداشتند به مسجد آمدند و بالای منبر رفتند و در اثبات کاردانی اسامه بن زید برای مردم سخن گفتند و بازگشتند.(1)
سرانجام با توطئه های بسیار و کار شکنی های فراوانی که بر سر راه اسامه بود، سپاه او به طرف سرزمین روم به حرکت درآمد، اما هنوز از مدینه فاصله ای نگرفته بود که از رحلت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم باخبر شدند. اندوه سپاه و فرصت طلبی منافقان مسلمان نما، برای مدت ها شیرازه سپاه را از هم پاشید و تا زمان حکومت ابوبکر این از هم پاشیدگی ادامه داشت ولی در نهایت روانه جنگ با شام و رومیان شدند.(2)
---------------------------------------------------------
منابع:1-بحار الانوار،ج30،صفحه428، و ج21،صفحه410، و مستدرک سفینه البحار، ج6،صفحه295،و طبقات ابن سعد،ج2،صفحه136
2-تاریخ دمشق،ج2،صفحه51
به روز شده: : ۱۳۹۳/۱۰/۱ ۱۶:۰۴