زیارت جامعه کبیره، منشور بلند امامت و هدایت است كه سیل گونه از كوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوة و السلام) سرازیر شده است. امام هادی علیه السلام بر شیعیان منت نهاده و انعام فرموده است كه در گفتار شگرف و ژرف خویش، تكاور و سخن را در مرغزاری از معارف جان پرور الهی به جولان در آورده و از دریای دانش خود بارانی در و گهر بر تارک دوستان راستین سلسله عزیز امامت نثار نموده و در خور عقول ما و نه سزاوار حقیقت امام، گوشه هایی از طرایف بوستان خدا را حكایت فرموده است.
متنی بینیاز از سندامام عزیز حضرت علی النقی علیه السلام به خواهش یكی از دوستان و شیعیان، برای زیارت امامان معصوم علیهم السلام زیارت جامعه كبیره را تعلیم فرموده اند. بزرگ مردانی چون شیخ صدوق آن را در كتاب "من لایحضره الفقیه"(1) و كتاب "عیون اخبار الرضا علیه السلام"(2) و شیخ طوسی در كتاب "تهذیب الاحكام" (3) نقل كرده اند.(4)
شیوایی كلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی كه در آن موج می زند خود گویای اصالت این زیارت و معرف دانش ارجمند و الهی گوینده آن است. متن این زیارت به گونه ای است كه هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می داند. افزون بر آن كه خطوط كلی آن را با خطوط كلی معارف قرآن كریم كه مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می بیند و این، چیزی است كه ما را از بحث سندی آن بی نیاز می كند.
زیارت جامعه و توهم غلوّسراسر زیارت جامعه، مملو از ذكر كمالات و فضایل ائمه اطهار علیهم السلام است و زایر با نهایت احترام و ادب در آستانشان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع می كند، لیكن هیچ گونه غلوّ و اغراقی در آن وجود ندارد؛ زیرا:
اوّلا، آن چه كه در بیان بلند هادی امت علیه السلام آمده، هدایت امت به بخشی از كمالات آن انوار پاک است و گرنه فضایل آن ذوات مقدس بیش از این هاست. از این جهت زایر در پایان این مثنوی بلند عشق به اظهار عجز رو می آورد تا خود را از امواج اقیانوس ناپیدا كرانه فضایل و كمالات آنان برهاند و در یک جمله می گوید:
سروران من! شما بیش از آن چه من شماره كردم هستید، لیكن من بیش از این نمی دانم و نمی توانم. پایان زیارت من، پایان من است و گرنه شما را پایانی نیست: "موالىّ لا أُحصى ثنائكم و لا أبلغ من المدح كنهكم و من الوصف قدركم...".
امام صادق علیه السلام بعد از برحذر داشتن كامل تمّار از غلوّ فرمود: شاید بتوانیم بگوییم: آن چه از علم ما كه به شما می رسد چیزی جز الف غیرمعطوفه نیست.(5) علامه مجلسی (ره) می گوید: "غیرمعطوفه" یعنی نصف حرف؛ زیرا در خط كوفی حرف الف، این گونه نوشته می شد كه نصف آن مستقیم و نصف آن معطوف بود و الف غیرمعطوفه، یعنی الفی كه فقط نصف مستقیم آن نوشته شده است.(6) بنابراین، از بیست و هشت حرف زبان عربی، حتی به اندازه یک حرف آن نیز بیان نشده است.
سرّش آن است كه آن انسان های كامل و خلفای الهی، آینه تمام نمای جمال و جلال الهی و آیه های بزرگ او هستند و خدا را نشانه ای برتر از آنان نیست. حضرت علی علیه السلام فرمود: "ما لله آیةٌ أكبر منّى" (7) و در زیارت آن حضرت می گوییم: "السلام علیك یا آیة الله العظمی" (8) و همان گونه كه اوصاف كمال الهی پایان ناپذیر است، اوصاف كمال آینه داران آن جمیل مطلق نیز پایان ندارد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: در فضل و برتری ما هرچه می خواهید بگویید، لیكن بدانید كه نه تنها به حقیقت فضایلی كه خدا برای ما قرار داده است نمی رسید، بلكه به اندكی از آن نیز نمی رسید؛ زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجّت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم...؛ (9)
ثانیا، مرز غلوّ خارج كردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است و گرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. حضرت علی علیه السلام فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نكنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می خواهید در فضیلت ما بگویید، لیكن بدانید كه حق ثناگویی ما را ادا نخواهید كرد. از غلوّ كردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری كه درباره عیسی علیه السلام غلو كردند نباشید، كه من از غلوّكنندگان بیزارم.(10)
ثالثا، یكی از آداب زیارت این است كه زایران زیارت خود را با تكبیرات صدگانه شروع كنند، یعنی بعد از آن كه صد بار اعتراف به عظمت خدا كردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند، به ثناگویی اهل بیت علیهم السلام و شمارش كمالات آنان بپردازند.
مجلسی اول (ره) می گوید: تكبیرهای صد گانه برای تفهیم این نكته است كه عظمت و كبریایی از آن خداست.(11) محدث قمی (ره) نیز در ابتدای همین زیارت می گوید: شاید وجه تكبیر، چنان كه مجلسی اول گفته، این باشد كه اكثر طباع مایلند به غلو، مبادا از عبارات امثال این زیارات به غلوّ افتند یا از بزرگی حق سبحانه و تعالی غافل شوند یا غیر این ها.(12)
هم چنین زایر بعد از شمارش مقداری از كمالات به توحید ناب باز می گردد و شهادت به وحدانیت و یگانگی خدا می دهد، آن گونه كه خود خدا، ملایكه و اولوا العلم شهادت می دهند:
"أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له كما شهدالله لنفسه و شهدت له ملائكته و أُولوا العلم من خلقه لا إله إلّا هو العزیز الحكیم".
آن گاه به عبودیت و رسالت سرسلسله این كمالات، یعنی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم شهادت می دهد تا اقرار كند ماسوی الله حتی ائمه اطهار علیهم السلام بر سر سفره كرامت آن بنده برگزیده خدا نشسته اند و خود آن حضرت از بركت عبودیت به این كمالات رسیده است:
"و أشهد أنّ محمداً عبده المنتجب و رسوله المرتضی...".
سپس ذكر فضایل آن پیشوایان نور را ادامه می دهد و در ضمن آن نیز همواره اقرار می كند كه مرز میان واجب تعالی و ممكنات را در هم نریخته و هرگز ائمه علیهم السلام را به سر حدّ وجوب نرسانده است. مثلا می گوید:
شما (اهل بیت عصمت) به سوی خدا می خوانید و به او راهنمایی می كنید...؛ "إلی الله تدعون و علیه تدلّون و به تۆمنون...".
مطیع فرمان الهی هستید، قیام به امر او می كنید، عامل به اراده او هستید و...؛ "المطیعون لله القوّامون بأمره العاملون بإرادته...".
شما را خداوند از لغزش ها نگه داشت، از فتنه ها ایمن گردانید، از آلودگی پاک نمود و پلیدی ها را از شما دور گردانید و تطهیرتان كرد؛ "عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن و طهّركم من الدنس و أذهب عنكم الرجس و طهّركم تطهیراً".
سیل بنیانكن اساس شرکبنابراین، هیچ گونه استقلالی برای ائمه علیهم السلام در این زیارت مطرح نشده تا شبهه غلو پیش آید. در واقع این منشور بلند، هر چند كه در لباس شرح فضایل و كمالات انسان های كامل و خلفای برجسته الهی، یعنی اسره طاها و یاسین، ائمه اطهار علیهم السلام بیان شده است، لیكن معارف عمیق توحیدی ولایی آن بسان سیلی بنیان كن اساس شرک و دوگانه پرستی و بنیاد بیگانه گرایی را بر می كَنَد و با پیش روی به سوی دشت و دَمَن امت اسلام، تشنه كامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب می كند.
جان ما فدای خاک امام پاکیها حضرت هادی علیه السلام باد كه ما خاكیان را به شعاع فروزان سخن خویش با آسمان عظمت و جلال الهی آشنا ساخته و ما تشنگان زلال و لای آن گرامیان را به سرچشمه های بهشتی كوثر خدا رهنمون گشته است.
منابع:
1) ج 2، ص 609، چاپ مكتبه الصدوق تهران. شیخ صدوق در آغاز كتاب من لا یحضره الفقیه مینویسد: من چیزهایی را در این كتاب ذكر میكنم كه به آن فتوی میدهم و آنها را حجت شرعی بین خود و خدای خود میدانم؛ ج 1، ص 3، چاپ تهران.
2) ج 2، ص 277، چاپ منشورات اعلمی تهران.
3) ج 6، ص 95، چاپ تهران.
4) علامه مجلسی در مورد این زیارت فرموده است: زیارت جامعه از نظر سند صحیح ترین زیارات و از جهت متن و فصاحت و بلاغت، بهترین زیارات است. (بحار، ج 102، ص 144) و مجلسی اول - پدر علامه مجلسی – می فرماید: در مكاشفه ای كه در حرم مطهر حضرت امیرمومنان علیه السلام برایم رخ داد، خدمت امام عصر ارواحنا فداه مشرف شدم و با صدای بلند زیارت جامع را خواندم. پس از اتمام زیارت، آن حضرت فرمودند: "خوب زیارتی است". آنگاه مجلسی اول می گوید: من در اكثر اوقات به این زیارت مداومت دارم و شكی نیست كه این زیارت از امام هادی علیه السلام است و به تقریر صاحب الزمان علیه السلام رسیده و متن آن كاملترین و بهترین زیارات است.(روضه المتقین، ج 5، ص 451) مرحوم حاجی نوری می نویسد: "سید احمد رشتی در سفر حج خدمت امام عصر ارواحنا فداه شرفیاب شد و آن گرامی به خواندن نافله و زیارت عاشورا و زیارت جامعه سفارش نمود و فرمود: "شما چرا نافله نمی خوانید نافله نافله نافله، شما چرا عاشورا نمی خوانید، عاشورا، عاشورا، عاشورا، شما چرا جامعه نمی خوانید جامعه جامعه جامعه". (نجم الثاقب، صص 343-342)
5) بحارالانوار، ج 25، ص 283: "...و عسی أن نقول: ما خرج إلیكم من علمنا إلّا ألفاً غیرمعطوفة".
6) همان.
7) همان، ج 36، ص 3.
8) همان، ج 97، ص 373، زیارت امام علی علیه السلام در هفده ربیع الاول.
9) همان، ج 26، ص 6 : "لا تسمّونا أرباباً قولوا فى فضلنا ما شئتم فإنكم لن تبلغوا من فضلنا كنهَ ما جعله الله لنا و لا معشار العشر، لأنّا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاۆه و أُمناۆه و وجه الله و عین الله و لسان الله" ؛ "معشارالعشر" به معنای یك صدم است، لیكن معنای كنایی از آن مراد است چنانكه در متن آمده است.
10) همان، ج 25، ص 274 : "لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاكم و الغلوّ كغلوّ النّصاری فإنّى برىءٌ من الغالین".
11) روضة المتقین، ج 5، ص 453.
12) مفاتیحالجنان، ص 898، مقدمه زیارت جامعه كبیره.