عقیل برادر حضرت علی (علیه السلام) برای این که حقوقش را زیاد کند از ایشان دعوت کرد که به خانه اش برود. روزی حضرت علی (علیه السلام) به خانه برادر نابینایش رفت. عقیل خوراک مختصری تهیه و وضع خانه و زندگی سخت و فقیرانه خود را به حضرت علی (علیه السلام) نشان داد و عرض کرد: این حقوقی که از بیت المال می گیرم کم است و جواب مخارجم را نمی دهد، خواهش می کنم به من پول بیشتری بپرداز!
حضرت فرمودند: معلوم می شود مال زیادی داری که دیگران را مهمان می کنی، سپس حضرت میله آهنی را داغ کرد و آن را به طرف عقیل دراز کرد، عقیل فکر کرد حضرت می خواهد پولی به او بدهد، با خوشحالی دستش را دراز کرد که پول را بگیرد، اما عقیل از داغی میله دستش را عقب کشید و گفت: برادر چه می کنی! می خواهی مرا بسوزانی!
حضرت فرمودند: تو از آتشی که مخلوق روشن کرده است می ترسی، چگونه من از آتش جهنم ترس نداشته باشم و ناله نکنم؟ تو که تاب تحمل آتش دنیا را نداری چگونه حاضر می شوی که برادرت در آتش دوزخ بسوزد؟ در استفاده از بیت المال هیچ فرقی میان تو و دیگران نیست. بالاخره عقیل تحمل نیاورد و به دربار معاویه به شام رفت تا از او کمک بگیرد.
منبع : بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (علیه السلام)