وقتی خبر خلافت به او رسید قرآن را برهم نهاد و گفت: (سلام علیک هذا افراق بینی و بینک)خداحافظ این آغاز جدایی بین من و توست.(2) راغب می نویسد: عبدالملک می گفت که من در گذشته از کشتن مورچه ناراحت می شدم ولی اکنون حجاج برای من می نویسد که گروه زیادی از مردم را بکشم و در من هیچ اثری نمی کند. زهری روزی به او گفت: شنیده ام شرب خمر می کنی؟! گفت آری به خدا سوگند شرب خون نیز می کنم.(3) عبدالملک مروان نه تنها مرد خون ریزی بود بلکه گماشتگان او در مناطق مختلف در کثرت کشتار مردم به خصوص شیعیان حضرت علی علیه السلام شهرت زیادی داشتند.
وی هنگام مرگ به بیماری بسیار سخت مبتلا شد که طبیب به او گفته بود که اگر آب بخورد می میرد، ولی تشنگی بر او غالب شد و از پسرش ولید آب طلبید. او گفت اگر آب بیاشامی خواهی مرد. به دخترش التماس کرد که به او آب بدهد اما پسرش ولید او را هم منع کرد. در این هنگام عبدالملک به او گفت: بگذار به من آب بدهد وگرنه تو را از ولی عهدی خلع می کنم. ولید اجازه داد و او آب نوشید و به درک واصل شد. از بزرگ ترین جنایات عبدالملک به شهادت رساندن امام سجاد علیه السلام و مسلط کردن حجاج ثقفی بر شیعیان امیر المومنین علیه السلام بود.(4)
---------------------------------
منابع: 1-تتمة المنتهی،ص134.
2-تاریخ خلفاء،ص217.
3-محاضرات الادباء،ج1،ص173.
4-تتمة المنتهی،ص134.
به روز شده: : ۱۳۹۴/۵/۲۶ ۱۷:۴۳