ترس از بد عاقبتی، امری است که هرگز نباید از دل مومنان خارج شود. قرآن نیز ما را از بد عاقبتی ترسانده است (اعراف، 175) بنابراین هر قدر هم که شخصی به دل و زبان و اعمالش مومن باشد، باز این احتمال در او هست که در بقیه عمر خود از دین یا ایمان خارج شود. یکی از مصداق های مشهور خوش نامانی که بد عاقبت شده اند، واقفیان هستند. در این جا به طور اختصار می خواهیم درباره آنان صحبت کنیم و از وقایع مربوط به آن ها برای زندگی خود درس بگیریم.
به طمع دنیایکی از دشواری هایی که امام رضا علیه السلام با آن روبرو بودند، فرقه واقفیه بود. واقفیان عده ای از پیروان امام کاظم علیه السلام بودند که پس از شهادت ایشان، امامت حضرت رضا علیه السلام را قبول نکردند و معتقد شدند که امام کاظم علیه السلام رحلت نفرموده، بلکه زنده است و مهدی و قائم اهل بیت همان ایشان است. رهبران این فرقه، کسانی بودند که از اصحاب آن حضرت به شمار می آمدند و نیز بخشی از امور مالی امام کاظم علیه السلام را به عهده داشتند. آنان از راویان احادیث معصومین علیهم السلام و آگاهان به حقانیت امام رضا علیه السلام بوده اند اما دچار این انحراف شدند.
این تفکر انحرافی در زمان حیات امام کاظم علیه السلام هم مطرح شد و عده ای مدعی شدند که احادیثی از امام صادق علیه السلام وجود دارد که امام کاظم علیه السلام همان امام قائم هستند، لذا حضرت کاظم علیه السلام برای مقابله با رواج این فکر غلط در میان شیعیان، بارها بر امامت امام رضا علیه السلام بعد از خود تاکید می فرمودند و عده ای از خواص را گواه این امر گرفتند(1)؛ اما با وجود همه این کوشش ها، عده ای از اصحاب آن حضرت که در هنگام شهادت ایشان، اموال فراوانی را به شکل امانت در دست داشتند، امامت امام رضا علیه السلام را انکار کردند و گفتند امام کاظم علیه السلام هنوز زنده است و باز خواهد گشت. بنابراین، انگیزه سو استفاده مالی باعث شد که افرادی از اصحاب سرشناس امام کاظم علیه السلام از دین حق بیرون روند و عده ای از مردم را هم با تبلیغات خود فریب دادند و با خود همراه کردند. (2)
برخی از واقفیان قبل از مرگ خود از این فرقه خارج شدند و امامت حضرت رضا علیه السلام را قبول کردند اما عده ای از آن ها با همان حال - بدبخت و بد عاقبت - از دنیا رفتند. یکی از این افراد حمزة بن بزیع است. امام رضا علیه السلام درباره آن ها فرمود: او گمان میكند، پدر من زنده است، این ها امروز شك میكنند و فردا بی دین و زندیق خواهند مرد.
صفوان گفته است در پیش خود گفتم، این ها را میشناسم كه در شك و تردیدند، چگونه ممكن است بیدین و زندیق بمیرند، مدتی بعد شنیدم یكی از این ها در هنگام مرگش گفته است که به پروردگاری كه موسی بن جعفر علیه السلام را میرانده كافر است و به این وسیله صدق فرمایش امام رضا علیه السلام برایش روشن شد.(3)
دست به دامان دینارسران واقفیه که از وکیل های امام کاظم علیه السلام بودند و سعی داشتند به هر نحوی پول های فراوانی که در دستشان بود را برای خود نگه دارند، که از جمله به فکر فریب دادن برخی دیگر از بزرگان شیعه هم افتادند و در این راه وعده پرداخت مبالغی هنگفت به برخی از سران شیعه می دادند. یونس بن عبدالرحمن قمی یکی از کسانی بود که جایگاه بالایی نزد امام کاظم و امام رضا علیهم السلام داشت و علیه واقفیان افشاگری می کرد. علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی – از سران واقفیه -نزد او رفتند و با دادن وعده پرداخت ده هزار دینار از وی خواستند که دست از مخالفت و تبلیغات بر ضد واقفیه بردارد! او در پاسخ گفت: «از ائمه صادقین علیهم السلام به ما روایت شده که پس از پیدایش بدعت ها، بر عالم لازم است علمش را آشکار کند؛ و اگر چنین نکرد، خداوند نور ایمان را از او سلب می کند و من در هیچ حالی، جهاد و امر الهی را ترک نمی کنم.» این قضیه را خود یونس بازگو کرده است (4)
درس ها و پیام هابعد از مدتی، واقفیه منقرض شدند اما از جریان واقفیه چند نکته برای زندگی امروز خودمان می توانیم استفاده کنیم:
الف- ایجاد کننده این تفکر عده ای از سرشناسان و حتی وکلای امام کاظم علیه السلام بوده اند. بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که پیروان مذهب حقه تشیع و حتی خواص و کارگزاران امامان معصوم هم از خطا بری نیستند و هیچ کس نباید به خود اطمینان کامل داشته باشد که تا آخر عمر در راه خدا باقی خواهد ماند؛ زیرا قرآن می فرماید که تنها زیان کاران هستند که خود را مصون از مکر الهی حساب می کنند(اعراف، 99)در نتیجه همه باید همواره از خود مراقبت کنند و به طور جدی از خدا بخواهند که سرانجام زندگی آن ها را بر خیر قرار دهد.
ب- همواره عده ای حاضرند که برای منافع خود عقاید پوچی را ترویج کنند. گاه این افراد از بزرگان و علما هستند – مانند سران واقفه - و افرادی هم گرد آن ها جمع می شوند و در راه ترویج آن پول هم خرج کنند. با توجه به این خطر، وظیفه داریم روحیه حق جویی را همیشه در خود زنده نگه داریم و در حال آرامش در راه عقاید خود تفکر و تحقیق کرده باشیم تا در بحران های فکری فریب سودجویان را نخوریم. در واقع هیچ گاه نباید دین خود را بر مبنای اعتماد به دیگران طراحی کنیم. به عبارت دیگر بعد از آن که دین حق و امام حق را شناختیم، با همه صاحب نظران و بزرگان دین برادر می شویم و حفظ حرمت آن ها فقط تا زمانی مهم است که پیرو دین حق و امام حق باشند.
ج- یکی از گروه هایی که از همان ابتدای تشکیلشان مایه بد نامی شیعیان بوده اند، همین واقفیه هستند. اقدامات واقفیان، بجز استفاده ای که به دستگاه تبلیغاتی بنی عباس رساند، فضای مساعدی نیز برای دشمنان شیعیان درست کرد تا شیعه را مذهب اختلاف نظر و سو استفاده مالی نشان دهند و طعنه بزنند. آنان زشت کاری های افراد خاص را افشا می کنند و آن را به پای مذهب و تفکر حق می نویسند. این موضوع در همه دوران ها اتفاق می افتد؛ بنابراین بر همه حق مداران لازم است تا بازی های کسانی را که از تحولات اجتماعی سو استفاده می کنند بشناسند تا به دام آن ها نیفتند.
پی نوشت:
1-الغیبة، شیخ طوسی و عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق به نقل از همگام با امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش، ص 316.
2- همگام با امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش 316 و 319.
3- الغیبة، شیخ طوسی، 68.
4- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص112.
منبع: سایت تبیان