• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.

چشم به راه پدر

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۱/۹/۲۹ ۱۶:۵۸1466 مرتبه خوانده شده
از كتاب سرور المومنین نقل شده است :

حضرت رقیه علیهاالسلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى كرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن كرد و به انتظار نشست . ولى پس از مدتى ، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد.

رقیه علیهاالسلام به او گفت : آیا پدرم را ندیدى؟ شمر بعد از آن كه آن كودك را در كنار سجاده ، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت : این دختر را بزن . غلام به این دستور عمل نكرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلى به صورت آن نازدانه زد كه عرش خداوند به لرزه در آمد. (1)
به یاد لب تشنه پدر

عصر عاشورا كه دشمنان براى غارت به خیمه ها ریختند، در درون خیمه ها مجموعا 23 كودك از اهل بیت علیهم السلام را یافتند.

به عمر سعد گزارش دادند كه این 23 كودك ، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند.

عمر سعد اجازه داد به آن ها آب بدهند. وقتى كه نوبت به حضرت رقیه علیهاالسلام رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتل گاه حركت كرد.

یكى از سپاهیان دشمن پرسید: كجا مى روى ؟ حضرت رقیه علیهاالسلام فرمود: بابایم تشنه بود. مى خواهم او را پیدا كنم و برایش آب ببرم.

او گفت : آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید كردند!

حضرت رقیه علیهاالسلام در حالی كه گریه مى كرد، فرمود: پس من هم آب نمى آشامم . (2)

هم چنین در كتاب مفاتیح الغیب ابن جوزى آمده است كه ، صالح بن عبدالله مى گوید:

موقعى كه خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت علیهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى كوچك به نظرم آمد كه گوشه جامه اش آتش گرفته ، سراسیمه مى گریست و به اطراف مى دوید و اشك مى ریخت . مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم . همین كه صداى سم اسب مرا شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم : اى دختر، قصد آزارت ندارم . به ناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش ‍ نمودم و او را دل دارى دادم .

یك مرتبه فرمود: اى مرد، لب هایم از شدت عطش ‍ كبود شده ، یك جرعه آب به من بده .

از شنیدن این كلام رقّتى تمام به من دست داد، ظرفى پر از آب به او دادم . آب را گرفت و آهى كشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم : عزم كجا دارى ؟

فرمود: خواهر كوچك ترى دارم كه از من تشنه تر است .

گفتم: مترس ، زمان منع آب گذشت ، شما بنوشید.

گفت : اى مرد سوالى دارم ، بابایم حسین علیه السلام تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه ؟

گفتم : اى دختر! نه والله ، تا دم آخر مى فرمود: « اسقونى شربة من الماء »( یك جرعه آب به من بدهید) ، ولى كسى او را آبش نداد بلكه جوابش را هم ندادند.

وقتى كه آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید، بعضى از بزرگان مى گویند اسم او حضرت رقیه خاتون علیهاالسلام بوده است . (3)

كودكى دامان پاكش شعله آتش گرفت گفت با مردى بكن خاموش دامان مرا

دامنش خاموش چون شد، گفت با مرد عرب كن تو سیراب از كرم این كام عطشان مرا

آب داد او را ولى گفتا نخواهم خورد آب تشنه لب كشتند این مردم عزیزان مرا


كنار پیكر خونین پدر

در كتاب مبكى العیون آمده است :

در شب شام غریبان (شب یازدهم)، حضرت زینب علیهاالسلام در زیر خیمه نیم سوخته ای ، اندكى خوابید. در عالم خواب مادرش ‍ حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دید. عرض كرد: مادر جان ، آیا از حال ما خبر دارى ؟

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: تاب شنیدن ندارم . حضرت زینب علیهاالسلام عرض كرد: پس شكوه ام را به چه كسى بگویم ؟

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود:

من خود هنگامى كه سر از بدن فرزندم حسین علیه السلام جدا مى كردند، حاضر بودم . اكنون برخیز و رقیه علیها السلام را پیدا كن.

حضرت زینب علیهاالسلام برخاست . هر چه صدا زد، حضرت رقیه علیهاالسلام را نیافت. با خواهرش ام كلثوم علیهاالسلام در حالی كه گریه مى كردند و ناله سر مى دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جست و جو پرداختند، تا این كه نزدیك قتل گاه صداى او را شنیدند. آمدند كنار بدن هاى پاره پاره ، دیدند رقیه علیهاالسلام خود را روى پیكر مطهر پدر افكنده و در حالی كه دستهایش را به سینه پدر چسبانیده است درد دل مى كند.

حضرت زینب علیهاالسلام او را نوازش داد. در این وقت سكینه علیهاالسلام نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه ، سكینه علیهاالسلام از رقیه علیهاالسلام پرسید: چگونه پیكر پدر را پیدا کردی ؟ او پاسخ داد:

آن قدر پدر پدر كردم كه ناگاه صداى پدرم را شنیدم كه فرمود: بیا اینجا دخترکم، من در این جا هستم .(4)


پی نوشت:

1) شیخ محمّد محمدى اشتهاردى، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 26 به نقل از «حضرت رقیه علیهاالسلام»، ص 7.

2) همان، ص 29 به نقل از ثمرات الحیاة، ج 2، ص 38.

3) شیخ على فلسفى، حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 13.

4) سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 27 .

منبع: تبیان
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  امام  حضرت  حسین  زینب  رقیه 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
3 - 0 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه