مسلمانانی که به جانشینی بی فاصله امام علی بن ابی طالب علیه السلام و یازده فرزند ایشان بعد از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اعتقاد دارند، شیعه امامیه یا شیعه جعفری نامیده می شوند.
«جعفر» نام ششمین امام شیعیان است که تاثیر گذاری فراوانش در پرورش تشیع موجب شد تا شیعیان دوازده امامی به نام آن جناب شناخته شوند.(1) یکی از آموزه های امام جعفر صادق علیه السلام که علاوه بر ساحت گفتار، در ساحت تربیت شاگردان و همچنین سیره عملی ایشان نمایان است، حفظ وحدت در جامعه اسلامی است. جامعه ای که در آن، عمده جریان مطرح در برابر تفکر اصیل شیعی، جریان اهل سنت است.
سلوک صحیح اجتماعیاولین ساحتی که تاکید بر مشارکت در امور جامعه و حفظ یک پارچگی، در آن پر رنگ است، ساحت دستورهای صریح حضرت صادق علیه السلام است. با این که در آن روزگار، عموم جامعه به هدایت حاکمیت ظالم، متفاوت با شیعیان می اندیشید، حضرت صادق علیه السلام بارها به شیعیان دستور می داد در اجتماعات اهل سنت از قبیل نماز جماعت، تشییع جنازه، حضور در دادگاه برای شهادت دادن و عیادت مریض ها شرکت کنند.(2) حضرت علاوه بر بحث تقیه که در بعضی فرمایش ها از آن یاد کرده است، راه ترویج تفکر شیعی و ایجاد یک پارچگی بیشتر در جامعه را نیز این نوع سلوک می شمارد.
ایشان در حدیثی بعد از سفارش به رعایت موارد فوق، می فرماید:
«قطعا اگر یکی از شما شیعیان پرهیزکار و راست گو بوده، امانت را به اهلش بازگرداند و با مردم (اهل سنت) (3) خوش اخلاق باشد، می گویند این شخص ]خوش رفتار و مۆدب[ از پیروان جعفر است. این امر مرا خوشحال می کند و مردم خواهند گفت تربیت جعفر این گونه است.»(4)
رفتار خوش شیعیان باعث علاقه مند شدن دیگران به امام شیعیان و سلوک شیعی شده و دل هایشان را به حق متمایل می کند؛ تمایلی که خود گامی در جهت حفظ وحدت و ایجاد یک پارچگی بیشتر در جامعه خواهد بود.
تربیت وحدت گرایانساحت دیگری از تلاش امام صادق علیه السلام برای حفظ وحدت، ساحت تربیت شاگردانی با این روحیه است. از جمله این شاگردان فقیه مشهور ابان بن تغلب است. در حدیث آمده است:
«آن گاه که خبر وفات ابان را به امام صادق علیه السلام دادند فرمود: «به خدا قسم، مرگ ابان قلب مرا به درد آورد.»(5) دستور حضرت باقر علیه السلام به ابان برای برگزاری کرسی فتوا در مسجد مدینه با توجه به اکثریت سنی مذهب جامعه، سوال ابان از امام صادق علیه السلام و پاسخ امام به او و نهایتا ثقه دانستن او توسط عالمان اهل سنت، همگی موید آن است که ابان شخصیتی تنش زا نبوده و سعی کرده است از همان روش امام برای یک پارچه سازی و حفظ وحدت استفاده کند.در حدیثی امام باقر علیه السلام به ابان فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. بی تردید دوست دارم در بین شیعیانم مانند تو دیده شود.»(6)
ابان برای حل سوالی که پس از اجرای این دستور با آن مواجه شد به امام صادق علیه السلام (7) عرض کرد:
من در مسجد می نشینم و مردم (اهل سنت) سوال های شرعی خود را از من می پرسند و اگر جوابشان را ندهم رهایم نمی کنند، اما دوست ندارم مطابق نظر و فرمایش شما جوابشان را بدهم. چه باید بکنم؟
حضرت صادق علیه السلام در جوابش فرمود: «جواب آن ها را طبق آن چه که از علمایشان می دانی بده.»(8)
با مقایسه دستور امام باقر علیه السلام و سوال و جوابی که مدت ها بعد بین ابان و امام صادق علیه السلام رد و بدل شد، نکاتی روشن می شود:
اول این که ابان شخصیتی است که سنی مذهبان نیز به او رجوع می کنند تا سوال های خود را بپرسند.(9)
به علاوه ابان در کنار آگاهی از فقه شیعی، فقه اهل سنت را نیز می دانسته است.(10)
نکته دیگر این که امام باقر و امام صادق علیهم السلام چنین فقیهانی را قبول داشته، دوست دارند امثال این فقها برای سایرین الگو باشند.(11)
آخرین نکته نیز این که حضرت صادق علیه السلام خود با جوابی که ابان می دهند روش او در تنش زُدایی را تایید نموده، عملا حرکت در راستای حفظ وحدت را توصیه می کنند.(12)
ثقه دانستن ابان توسط عالمان اهل سنت و نقل روایات او آخرین شاهدی است که نشان می دهد ابان – که امام باقر علیه السلام برای الگو ساختن او تلاش می کند- فردی وحدت گرا بوده است.
نجاشی می گوید: «ابوبکر محمد بن عبدالله بن ابراهیم شافعی روایات ابان را آورده و گفته است ابان از أعمش و محمد بن منکدر و سماک بن حرب و ابراهیم نخعی روایت کرده است.»(13)
ابوبکر محمد شافعی عالمی سنی است که هم روایات ابان را قبول کرده و نقل می کند و هم استادان او را نام می برد.(14)
هم چنین مقریزی شافعی می گوید: «ابان بن تغلب... اهل کوفه و شیعه است... افراد زیادی از ابان نقل حدیث کرده اند. او فردی راست گو و عالمی بزرگ است که بدعتش اندک است.(15) ابان متعرض بزرگان نمی شود.»(16) از عبارت این عالم سنی علاوه بر مقبول بودن ابان در نظر اهل سنت، سلوک او نیز روشن می شود. عدم تعرض به بزرگان در عبارت مقریزی کنایه از عدم سبّ (و دشنام دادن) بزرگان این گروه مانند ابوبکر و عمر است.
ذهبی مورخ مشهور اهل سنت نیز پس از ذکر نسب کامل ابان و اساتید و شاگردان سنی مذهبش می گوید: ابان فردی راست گو و مورد اعتماد، اما شیعه است.(17)
مقبولیت ابان در بین عالمان سنی با توجه به سخت گیری آن ها در مورد شیعیان، نشان از روش خاص ابان در مواجهه با سایر گروه ها در جامعه اسلامی دارد؛ فردی که به دستور امام باقر علیه السلام در مسجد مدینه برای مردم فتوا می دهد، امام باقر علیه السلام او را به عنوان الگو مطرح می کند و فوتش قلب امام صادق علیه السلام را به درد می آورد. سیره عملی وحدت آفرینآخرین ساحتی که در آن از نقش امام صادق علیه السلام در حفظ وحدت جامعه سخن گفته خواهد شد، سیره عملی خود حضرت است. علاوه بر مباحثات و مناظره های امام صادق علیه السلام و شاگردان ایشان با عالمان اهل سنت و حضور شاگردان فراوان سنی مذهب در کلاس درس حضرت که دو نمونه از سلوک عملی امام در جهت گسترش یک پارچگی جامعه است، رفتار امام با مردم عادیِ سنی مذهب نیز درس آموز است.
معلی بن خُنَیس می گوید: یک شب که امام از خانه خارج شد دنبال ایشان به راه افتادم. بر دوش امام کیسه نانی بود. به ایشان عرض کردم اجازه دهید کیسه را حمل کنم اما امام فرمود: «من به حمل کیسه شایسته تر هستم». پس به راه افتادیم تا به محله ای رسیدیم. عده ای خواب بودند. حضرت زیر لباس هرکدام مقداری نان گذاشت. معلی تصریح می کند آن مردم شیعه نبودند.(18)
در این قضیه، امام صادق علیه السلام شبانه کیسه ای نان برای فقرای اهل سنت می برَد و حتی حاضر نیست کسی از یارانش او را در حمل کیسه کمک نماید.(19)
نمونه دیگر از رفتار امام در جواب ایشان به معاویه بن وهب در مورد چگونگی برخورد با غیر شیعیان، روشن می شود. امام می فرماید:
«به امامانتان که از آن ها پیروی می کنید نگاه کرده، همان کاری را کنید که آن ها انجام می دهند. به خدا سوگند امامانتان به عیادت مریض هایشان می روند، در تشییع جنازه هاشان شرکت می کنند، برایشان در دادگاه شهادت می دهند و امانتشان را به آن ها بر می گردانند.» (20)
دستورات مکرر امام صادق علیه السلام به مشارکت در اجتماعات اهل سنت، تربیت شاگردانی وحدت گرا و سلوک شخصی حضرت در تعامل با عالمان، شاگردان و مردم عادی سنی مذهب، به خوبی نشان می دهد گسترش یک پارچگی جامعه اسلامی و تلاش برای وحدت آن، یکی از آموزه های مهم در نظر آن بزرگ وار است. تلاشی که راهی برای هدایت دیگران و یکسان سازی مثبت در جامعه است.(21)
پی نوشت:
1) حدود 75 درصدِ احادیث چهار کتاب اصلی حدیث شیعه، (الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار) احادیثی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. این آمار برای اثبات تاثیر وسیع و عمیق آن حضرت بر هدایت شیعیان کافی است.
2) برای مثال میتوانید به این آدرس ها مراجعه نمایید: الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص219، حدیث11 و ص636، حدیث4و حدیث5 و ج8، ص146، حدیث121. من لایحضره الفقیه، ج1، ص383، حدیث1128. تهذیب الاحکام، ج3، ص258، حدیث43.
3) در احادیث ائمه معصومین کلمه ی «الناس» معمولا به معنای اهل سنت و غیر شیعیان به کار می رود.
4) الكافی (ط - الإسلامیة)،
ج2، ص636.
5) «قال أبو عبد الله علیه السلام لما أتاه نعیه: أما و الله لقد أوجع قلبی موت أبان» فهرست طوسی، ص44
6) « اجلس فی مسجد المدینة و أفت الناس فإنی أحب أن یرى فی شیعتی مثلك» رجال نجاشی، ص11.
7) دستور حضور در مسجد را امام باقر علیه السلام داده اند اما ابان مشکل خود را با امام صادق علیه السلام مطرح می کند. چه بسا این تفاوت بیانگر آن باشد که در ابتدای کار اهل سنت کمتر نزد ابان می آمدند، چون او عالمی شیعی بوده است اما با گذشت زمان و رفتار وحدت گرایانه ی ابان اقبال اهل تسنن به ابان به قدری شد که او برای پاسخ گویی به آنها با مشکل برخورده، مشکل خود را با امام زمان خود مطرح نمود.
8) رجال کشی، ص330.
9) امام باقر علیه السلام در ادامه دستور به ابان برای فتوا دادن در مسجد می فرمایند: «من دوست داردم در بین شیعیان من مانند تو دیده شود» این امر نشان می دهد شیعه بودن ابان آشکار بوده است.
10) چه اینکه امام فرمود جواب آنها را طبق نظر عالمانشان بده.
11) عبارت «من دوست دارم در بین شیعیانم مانند تو دیده شود» نشان دهنده ی تلاش امام برای الگو ساختن ابان است.
12)
اینکه عالمی شیعی مرجع پاسخگویی اهل سنت بوده و به توصیه ی مستقیم امامش جواب آنها را طبق فقه خودشان بدهد، قطعا تنش زدا بوده و همبستگی افراد جامعه در پیشبرد امور عمومی را بیشتر می کند.
13) رجال نجاشی، ص11.
14) در بین این چهار استاد تنها نام ابراهیم نخعی در کتب رجالی شیعه آمده است که او هم مجهول است. این چهار استاد از اهل سنت اند.
15) این عبارت اشاره به دیدگاه های شیعی ابان دارد.
16) إمتاع الاسماع، ج4، ص308.
17) تاریخالإسلام،ج9،ص:55.
18) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص144.
19) این مورد از مواردی است که نمیتوان عمل امام را ناشی از تقیه دانست؛ چه اینکه کار، مخفیانه انجام شده است.
20) الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص636.
21) بر خلاف تصوری که گمان میکند علت منحصر این رفتار شرایط ضعف شیعه و مساله تقیه است.
منبع: سایت تبیان
به روز شده: : ۱۳۹۱/۱۱/۱۱ ۲۱:۱۴