با توجه به كاركردهای نظام ولایی و انتظارات دین و خدا از امام و انتظارات مردم از امام، حضرت جواد علیه السلام توانسته است در نظام ولایی نقش خود را به درستی ایفا كند. وی در زمانی ماموریت می یابد تا به عنوان امام و ولی امر مسلمانان نقش خود را به عهده گیرد كه نظام خلافت مامون، امام رضا علیه السلام را تنها به جرم این كه نظام خلافت سلطنتی را مخدوش و از مشروعیت انداخته و نظام ولایی قرآنی و نبوی را تثبیت كرده به قتل می رساند. شكست مفتضحانه مامون و خلافت سلطنتی از امام رضا علیه السلام و نظام ولایی موجب شد تا دشمن در اندیشه شود تا نگذارد این شكست ادامه یابد و قدرت در دست امام جواد علیه السلام تثبیت شود.
امام جواد علیه السلام در زمانی به امامت می رسد كه كودكی خردسال است. در این زمان اندیشه های فلسفی یونانی و قدرت مسیحیت و افكار و اندیشه های آنان در دربار و جامعه نفوذ كرده و دوره ای است كه نزاع های فلسفی به شكل نزاع های كلامی معتزلی و اشعری رنگ و رویی دینی گرفته است. از سوی دیگر فقیهان قدرتمند به وسیله مذاهب ساخته شده از اصول ظاهری و عقلی و قیاسی، توانسته اند برای خود در جامعه جایگاه و قدرتی كسب كنند. در این دوران است كه فقه های چندگانه اهل سنت می خواهد خود را تثبیت كند و به شكل سازمان یافته همانند فقه شیعی درآید.
در این دوره عقل گرایی معتزلی با تشویق مامون تقویت شده و تعبد و نگرش های شهودی عقب نشینی كرده است. عقل گرایی معتزلی در كنار قیاس گرایی حنفی تعبد در دین و احكام را سست می كند. زمانی است كه خردورزی، حوزه تعبد را به كناری می راند و تقلید به عنوان امری باطل، رانده می شود. قیاس گرایی معتزلی این امكان را به دست گاه خلافت سلطنتی می دهد تا در مواردی كه نص و دلیلی وجود ندارد كارهای خویش را با قیاس پیش برد و حكم شرعی را بسازد. دست گاه خلافت این گونه توانست بسیاری از موضوعات مستحدث را حل و فصل كند. قیاس گرایی حنفی دست گاه فقه دولتی را سامان می بخشد و عقل گرایی معتزلی دست گاه مشروعیت نظام خلافت سلطنتی را توجیه عقلانی می كند و ضرورت و بقای دولت را به این شكل تثبیت می كند.
این گونه است كه دو نظام فلسفی عقل گرای معتزلی و نظام فقهی قیاس گرای حنفی به كمك خلافت سلطنتی می آید و به آن مشروعیت سیاسی به مفهوم جدید آن بخشیده و آن را تثبیت می كند و به دست گاه قضایی و حقوقی آن شكل شرعی و مشروعیت دینی می دهد.
امام جواد علیه السلام در این دوره خود معجزه جاودانه ای است همانند حضرت عیسی علیه السلام كه توانسته بسیاری از مسایل و شبهات را حل كند و این فراتر از بیانات و كلمات و آثار دیگری است كه به جا گذاشته است. به این معنا كه آن حضرت در زمانی به امامت در نظام ولایی می رسد كه خردسال بوده است. در این جاست كه همانند حضرت عیسی علیه السلام با علمای عصر خویش مواجه می شود و نظام فقهی قیاس گرای حنفی را كه نقش بازسازی كننده ی نظام حقوقی نظام خلافت سلطنتی را به عهده داشت به چالش می كشد. مباحثی كه آن حضرت در جلسات متعدد خویش بیان می كند نظام فقهی دولت را فرو می پاشاند كه خود عاملی برای سستی و فروپاشی نظام خلافت عباسی می شود به گونه ای كه بعدها تنها به نام آنان كسانی دیگر حكومت می كنند و نظام خلافت سلطنتی تنها عروسك خیمه شب بازی برخی از قدرت ها می شود.
مباحث ایشان هم چنین نظام عقل گرای اعتزالی را فرومی پاشد و با بحث هایی كه درباره اختیار و تفویض بیان می كند نشان می دهد كه تفكر خردگرایی صرف اعتزالی كه می كوشد تعبد را از دین اسلام بیرون راند و آن را از حیز اعتبار بیاندازد، تفكری ناقص و نارساست كه نمی تواند خود را اثبات كند چه برسد كه بخواهد مشروعیت نظام خلافت سلطنتی را تثبیت كرده و آن را توجیه كند.
امام جواد علیه السلام در مدت كوتاه امامت خود، توانست از همان خردسالی با نظام تفكری اعتزالی و نظام فقهی قیاس گرای حنفی كه خلافت سلطنتی را تثبیت می كرد در افتد و همانند پدر بزرگ وار خویش امام رضا علیه السلام آن را با شكست دوباره مواجه سازد.این گونه است كه امام جواد توانست افزون بر مدیریت و ربوبیت طولی خویش به عنوان خلیفه الله و انسان كامل، در حوزه نظام امامت و ولایت به تبیین احكام الهی و آموزه های قرآنی به عنوان وظیفه اصلی و تبیین نظام ولایی به عنوان نظام كامل قرآنی در حوزه سیاسی بپردازد.
شكست های پیاپی نظام خلافت سلطنت در حوزه های تفكری و فقهی موجب شد تا این نظام نقش و تاثیر امام جواد علیه السلام را در ایجاد تردید در میان دانشمندان و فقیهان درك كند. از این رو برای رهایی از ادامه روند تلاش های امام، او را به شهادت می رساند.
فرآوری: امین
بخش عترت و سیره تبیان
* برگرفته از مقاله "نقش امام جواد علیه السلام در نظام ولایی"، خلیل منصوری، روزنامه
کیهان(شماره18971)
به روز شده: : ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ ۲۲:۰۳