كشتى نوح در كربلا متلاطم مى شودوقـتـى طوفان نوح جهان را فرا گرفت و جناب نوح پیغمبر با یاران در كشتى نشسته و دنیا را گـردش مـى كرد به سرزمـین كربلا رسید كشتى دچار گرداب شد و زمین آنرا بسوى خـود مـى كشید و نوح از غـرق شدن ترسید و دست به دعا برداشت و عرض كرد: پـروردگـارا مـن همـه روى كره زمـین را با كشتى زیر پا گذاشتم و در هیچ جا دچار چنین گرفتارى نشدم كه در این نقطه به آن مبتلا گشته ام .
جبرئیل نازل شد و گفت : اى نوح اینجا سرزمینى است كه حسین نوه محمد خاتم پیامبران و فرزند خاتم
اوصیاء را مى كشند.
نوح پرسید: قاتل او كیست ؟
جبرئیل گفت : قاتل او لعین آسمانهاى هفتگانه و زمین است .
پس نوح هم چهار بار قاتل حسین علیه السلام را لعنت كرد و كشتى به سلامت از آن ورطه رهائى یافت و در جودى به زمین نشست.2
بساط سلیمان متزلزل مى شودحضرت سلیمان پیغمبر بر بساط خود نشسته و در هوا به سیر و سیاحت مى پرداخت وقتى به سرزمین كربلا رسید باد بساطش را سه بار درهم پیچید كه سلیمان ترسید سقوط كند پـس از آنكه باد ساكت شد بساط سلیمان در زمین كربلا فرود آمد و سلیمان باد را گـفـت چـرا چـنین كردى ؟ پـاسخ داد: اینجا سرزمینى است كه حسین علیه السلام كشته مى شود، سلیمان پرسید كه حسین كیست ؟ باد گفت او نوه محمد مختار و پسر على كرار است .
سلیمان گفت چه كسى او را مى كشد؟
باد گفت : لعنت شده اهل آسمانها و زمین یزید بن معاویه .
سلیمـان دستها را بلند كرد و یزید را نفرین نمود لعنت فرستاد و جن و انس امین گفتند، آنگاه باد وزیدن گرفت و بساط، حركت نمود. 3
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
--------------------------------
------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. بحار ج 44 - نفس المهموم ص 53.
2. بحار 44 ص 243.
3. بحار ج 44 ص 244.