بار دوم ، كنار قبر
پيامبر 3 - ابن عثم نوشته است :
سحرگاه امام حسين به خانه اش برگشت . شب دوم باز هم به زيارت قبر پيامبر رفت . دو ركعت نماز خواند. پس از نماز چنين مى گفت :
خداوندا! اين قبر پيامبرت محمد است . من هم پسر دختر محمدم . كارى پيش آمده است كه مى دانى . خدايا! من معروف را دوست دارم و از منكر بيزارم . اى خداى با جلالت و احترام ! به حق اين قبر و صاحبش از تو مى خواهم آنچه رضاى تو در آن است برايم برگزينى .
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در خواب حسين (عليه السلام)امـام حسين پـس از وداع با قبر رسول خدا سر را روى قبر گذاشت و گريست ، تا نزديك صبح بخـواب رفـت در عـالم رؤيا رسول خـدا را مشاهده كرد كه گروهى از فرشتگان اطرافـش را گـرفـتـه اند و بسوى او مـى آيد تـا مقابل حسين رسيد و او را در برگرفت و ميان دو چشمش را بوسيد و فرمود:
«حبيبم حسين گويا مى بينم بهمين زودى در خونت غوطه ور مى شوى، و گروهى از امتم تـرا در زمـين كربلا مـى كشند، و در حاليكه تشنه اى، از آب هم مضايقه مى كنند و با اين حال امـيد شفاعت مرا دارند بخدا سوگند در روز قيامت آنها در پيشگاه خدا هيچ
بهره اى ندارند.»
«اى حبيب من حسين جان پدر و مادر و برادرت نزد منند و در اشتياق ديدار تو و براى تو در بهشت درجاتى است كه هرگز به آنها نمى رسى مگر با شهادت»
امـام حسين در خواب به جدش عرض مى كند: يا جداه نيازى به ماندن در دنيا ندارم مرا با خود ببر و در منزل خود جاى ده .
رسول خـدا مـى فرمايد: تو ناگزيرى كه در دنيا باشى تا شربت شهادت را بنوشى همـانا خـدا براى تـو ثـواب بزرگى رقم زده است پس تو با پدر و برادر و عمويت و عموى پدرت در روز قيامت يكجا و با هم محشور مى شويد تا وارد بهشت شويد، حسين عليه السلام وحشت زده از خواب بيدار شد و برايش يقين شد كه حتما كشته خواهد شد، بستگان خود را جمع كرد و خوابش را براى آنان بيان كرد همگى محزون و مغموم شدند و گريستند بطوريكه در شرق و غرب عالم كسى مانند آنها غمگين و گريان نبود.3
فرآوري: گروه دين و انديشه تبيان
--------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت ها:
1- همان ، ص 19.
2- تاريخ طبرى ، ج 3، ص 271.
3- بحارج 44 ص 328 - حياة الامام الحسين ج 2/ص
259 - ينابيع الموده ص 334.