• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.
خانه » مطالب » امیر المومنین علی علیه السلام » لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار

لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار

تاریخ انتشار: : ۱۳۸۸/۴/۱۵ ۱:۳۰2569 مرتبه خوانده شده
در جنگ احد در مـرحـله اول نـبـرد، سـپاه قریش فرار كردند، و افراد تحت فرماندهى عبدالله بن جـبیر به منظور جمع آورى غنایم جنگى منطقه استقرار خود را رها كردند، گرچه عبدالله فـرمـان صـریح پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به یادشان آورد ولى آنان ترتیب اثر نـداده و بـیـش از 40 نـفـرشـان از تـپـّه سـرازیـر شـده بـه دنبال جمع آورى غنایم رفتند.
خـالد بـن ولید با گروهى سواره نظام كه در كمین آنان بود، به آنان حمله كرد و پس از كـشـتـن آنان از پشت جبهه به مسلمانان یورش برد و این همزمان شد با بلند شدن پرچم آنـان تـوسـط یـكـى از زنـان قـریـش بـه نام عمرة بن علقمه، كه جهت تشویق سربازان قریش به میدان جنگ آمده بودند. از این لحظه، وضع جنگ به كلى عوض شد؛ آرایش جنگى مسلمانان به هم خورد؛ صفوف آنان از هم پاشید؛ ارتـبـاط فـرمـانـدهـى با افراد قطع گردید و مسلمانان شكست خوردند و حدود هفتاد نفر از مجاهدین اسلام، از جمله حمزة بن عبدالمطلّب و مصعب بن عمیر،(یكى از پرچمداران ارتش ‍ اسلام)، به شهادت رسیدند.

از طـرف دیـگـر، چون شایعه كشته شدن پیامبر اسلام(
صلى الله علیه و آله) در میدان جنگ تـوسـط دشـمـن پـخـش گـردیـد، روحـیـه بـسـیـارى از مـسـلمـانـان متزلزل شد و در اثر فشار نظامى جدید سپاه شرك، اكثریت قریب به اتفاق مسلمانان عقب نشینى كرده و پراكنده شدند، و در میدان جنگ افرادى انگشت شمار در كنار پیامبر(صلى الله علیه و آله) ماندند و لحظات بحرانى و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام فرا رسید.

ایـنـجـا بـود كـه نـقـش بـزرگ حضرت عـلى(عـلیـه‎السلام) به عنوان تنها مدافع خستگى‎ناپذیر نـمـایان گردید، زیرا على(علیه‎السلام) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار پیامبر شـمـشـیـر مـى‎زد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورش‎هاى مكرّر فوج‎هاى متعدد مشركان حراست مى‎كرد.ایـنـجـا بـود كـه نـقـش بـزرگ حضرت عـلى(عـلیـه‎السلام) به عنوان تنها مدافع خستگى‎ناپذیر نـمـایان گردید، زیرا على(علیه‎السلام) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار پیامبر شـمـشـیـر مـى‎زد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورش‎هاى مكرّر فوج‎هاى متعدد مشركان حراست مى‎كرد.

ابن اثیر در تاریخ خود مى‎نویسد:

پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) گروهى از مشركین را مشاهده كرد كه
آماده حمله بودند، بـه عـلى(عـلیـه‎السلام) دستور داد به آنان حمله كند، حضرت على(علیه‎السلام) به فرمان پیامبر به آنان حمله كرد و با كشتن چندین تن موجبات فرار آنان را فراهم ساخت.

پـیـامـبـر(صلى الله علیه و آله) سپس گروه دیگرى را مشاهده كرد و به على(علیه‎السلام) دستور حمله داد و حضرت على(علیه‎السلام) آنان را كشت و متفرّق ساخت .

در این هنگام فرشته وحى به پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: این نهایت فداكارى است كه على(علیه‎السلام) از خود نشان مى‎دهد.

رسول خدا فرمود: او از من، و من از او هستم . در این هنگام صدایى از آسمان شنیدند كه مى‎گفت:

لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار ؛ جوانمرد شجاعى چون على(علیه السّلام و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد).
ابن ابى الحدید نیز مى‎نویسد:

هـنـگـامى كه غالب یاران پیامبر(صلى الله علیه و آله) پا به فرار نهادند، فشار دسته‎هاى مختلف دشمن به سوى پیامبر(صلى الله علیه و آله) بالا گرفت .

دسـتـه‎اى از قـبـیـله بـنـى كـنانه، و گروهى از قبیله بنى عبد مناة، كه در میان آنان چهار جنگجوى نامور به چشم مى‎خورد، به سوى پیامبر یورش بردند.

r
رسول خدا فرمود: او از من، و من از او هستم . در این هنگام صدایى از آسمان شنیدند كه مى‎گفت:

لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار ؛ جوانمرد شجاعى چون على(علیه السّلام و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد).


پیامبر به حضرت على(علیه‎السلام) فرمود: حمله اینها را دفع كن .

حضرت عـلى(عـلیـه‎السـلام) كـه پـیـاده مى‎جنگید، به آن گروه كه پنجاه نفر بودند، حمله كرده و آنان را متفرّق ساخت .

آنـان چند بار مجدّدا گرد هم جمع شده و حمله كردند، باز هم حضرت على(علیه‎السلام) حمله آنان را دفع كرد.

در این حملات، چهار نفر قهرمان مزبور و ده نفر دیگر كه نامشان در تاریخ مشخّص نشده است به دست على(علیه‎السلام) كشته شدند.

جبرئیل به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) گفت:

راسـتـى كـه حضرت عـلى(علیه‎السلام) فداكارى مى‎كند، فرشتگان از فداكارى او به شگفت آمده‎اند.

پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود:

چرا چنین نباشد، او از من و من از او هستم .

جبرئیل گفت: من هم از شما هستم .

آنگاه صدایى از آسمان شنیده شد كه مكرّر مى‎گفت: لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار وَلافَتى اِلاّ
عَلِىّ ولى گوینده دیده نمى‎شد.

از پیامبر سؤال كردند كه: گوینده كیست؟ فرمود: جبرئیل است .(1)



پی‎نوشت‎ها:

1- ابـن ابـى الحـدیـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج 14، ص 251، و خـوارزمى نیز در كتاب المـنـاقب، ص 223 روایت مى‎كند كه (على علیه‎السلام در جریان شوراء به این فداكارى كه نداى آسمانى را در پى داشت، بر اعضاى شوراء احتجاج كرد.)

برگرفته از کتاب الگوهاى رفتارى امام على(علیه‎السلام)، ج اول، مرحوم محمد دشتى .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
www.tebyan.com
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  سَیفَ 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
5 + 9 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه