تنهاترین سردار:عالم بزرگوار جهان تشیع شیخ مفید می نویسد: امام حسن اطمینانی به صلح پیشنهادی معاویه نداشتند و می دانستند که او می خواهد حیله و تزویر کند، اما چاره ای جز پذیرش صلح و ترک جنگ نداشتند، زیرا یاران او افرادی سست عنصر و سست عقیده بودند و صد در صد به مخالفت با امام برمی خاستند.
بسیاری از آنها ریختن خون امام حسن علیه السلام را حلال دانسته، می خواستند او را دست بسته تحویل معاویه بدهند. تا آنجا که پسرعمویش، عبیدالله بن عباس دست از یاری او برداشت و به معاویه پیوست. بطور کلی آنها به دنیا روی آورده از آخرت چشم پوشیده بودند. در این موقعیت، امام حسن علیه السلام برای اتمام حجت و داشتن عذری بین خود و خدایش، همچنین بین خود و مسلمانان، پیمان محکمی از معاویه برای صلح گرفت. (1)
شرایط صلح نامه:امام حسن مجتبی در قرارداد صلح با معاویه چنین شرط کردند:
1- معاویه به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل کند.
2- معاویه هیچ کس را به عنوان جانشین و ولی عهد خویش قرار ندهد.
3- خون شیعیان محترم و محفوظ باشد و حقوقشان پایمال نشود.
4- معاویه دست از لعن و سب علی بردارد.
5- معاویه باید یک میلیون درهم بین فرزندان شهدای جنگ جمل و صفین تقسیم کند.
6- معاویه خود را امیرالمومنین نخواند. (2)
دلایل صلح از زبان امام مجتبی علیه السلاماز همان دوران زندگی امام حسن علیه السلام اعتراض و پرسش در مورد صلح آن حضرت با معاویه شروع شد، افراد و گروه های متعدد که بعضا شخصیت های معروفی در میان آنها به چشم می خورد راجع به این کار اعتراض کردند و علتش را جویا شدند. امام مجتبی علیه السلام در پاسخ، دلایل متعددی را بیان می فرمودند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1- برای حفظ خون مسلمانان صلح کردم، اگر چنین نمی کردم یک نفر از شیعیان ما روی زمین باقی نمی ماند. (3)
2- صلح من همانند صلح پیامبر با کافرانی مانند بنی ضمره و بنی الشجع و مشرکان مکه در صلح حدیبیه بود. آنان که پیامبر اکرم با آنها صلح کرد بر اساس تنزیل و ظاهر قرآن کافر بودند و معاویه و یارانش که من با آنها صلح کردم براساس تاویل و باطن قرآن کافر هستند. (4)
3- سوگند به خداوند پذیرش صلح من برای شیعیانم بهتر است از آنچه خورشید برآن می تابد و غروب می کند. (5)
4- اراده خداوند هر روز شکل خاصی دارد اکنون شکل مبارزه باید بدین گونه باشد. (6)
5- یار و یاوری نداشتم و آنان که به ظاهر با من بودند عقاید گوناگونی داشتند. (7)
6- از عقل و خرد دور است که جنگی را بر شما تحمیل کنم که آماده آن نیستند. (8)
7- صلح من همچون داستان حضرت خضر و حضرت موسی علیه السلام که خضر نبی کشتی را سوراخ کرد تا به دست صاحبانش برسد وگرنه طاغوتیان آن را تصرف می کردند. از آنجا که حضرت موسی علیه السلام از راز و حکمت این وضوع بی خبر بود، از عمل حضرت خضر علیه السلام خشمگین شد، ولی آن هنگام که به راز آن پی برد، آن را پسندید. پس شما نیز به دلیل آگاه نبودن از راز صلح بر من خشمگین شده اید، اگر راز آن را می دانستید آن را می پسندید.(9)
----------------------------------------
منابع:1- الارشاد ج 2 ص 14
2- الارشاد ج 2 ص 14
3- علل الشرایع ج 1 ص 211 و بحار ج 44 ص2
4- اولی
5- الاحتجاج ج 2 ص 9
6- مناقب آل ابی طالب ج4 ص 41
7- الکامل ابن اثیر ج 3 ص 407
8- اخبارالطوال دینوری ص 216
9- بحارالانوار ج 44 ص 2، علل الشرایع ج 1 ص 211
به روز شده: : ۱۳۹۳/۱۱/۷ ۲۱:۵۸