2- قتل عمربن خطابعمربن خطاب در روز نهم ربیع الاول سال 23 هجری قمری به دست ابو لولو که نامش فیروز و غلام مغیرة بن شعبه بود به هلاکت رسید. ماجرای قتل چنین بود که ابو لولو هنگام طلوع فجر وارد مسجد شد و قبل از تکبیر نماز صبح ضربه ای بر کتف و ضربه ای دیگر بر پهلوی عمر وارد ساخت که در اثر این ضربات خلیفه نقش بر زمین شد.
جماعتی از مردم جلو رفتند و وی را به خانه اش بردند، هنگامی که عمر را به خانه بردند برایش طبیب حاضر کردند. طبیب از عمر پرسید چه شرابی برای تو دوست داشتنی تر است؟ عمر گفت: نبیز. لذا مقداری نبیز تهیه کردند که وقتی خلیفه آن را خورد از قسمت های ضربت خورده خارج شد. از آنجا که آن شراب با خون همرنگ بود مشخص نشد که این مایع خون است یا نبیز. لذل دوباره مقداری شیر به وی دادند. شیر را خورد و از محلی که ضربه های ابو لولو بر بدنش وارد شده بود خارج شد. طبیب ب عمر گفت: دیگر امیدی به زنده ماندنت نیست، هرکاری که داری انجام بده. سرانجام ضربه های ابو لولو کارگر شد و عمر به قتل رسید و او را در کنار ابوبکر دفن کردند(1).
مدت خلافت عمر 10 سال و شش ماه طول کشید و او اولین کسی بود که خود را امیرالمومنین نامید! و نخستین کسی که او را با این لقب غصبی در منبر خطاب کرد ابو موسی اشعری بود(2).
عمر کسی بود که به رسول خدا در بستر بیماری نسبت هذیان داد(3).
در خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها، آن خانه وحی و امامت را در جریا سقیفه به آتش کشید(4).
جگر گوشه حضرت زهرا سلام الله علیها (حضرت محسن بن علی علیه السلام) را در روز سقیفه و ماجرای بیعت گرفتن از حضرت علی علیه السلام به شهادت رساند(5).
او به قنفذ ملعون دستور داد تا به دختر پیامبر خدا ص حضرت زهرا س تازیانه بزند(6).
قباله فدک را ار حضرت صدیقه طاهره س علیها گرفت و ب آن حضرت جسارت کرد(7).
متعه حج و متعه نساء را حرام اعلام کرد(8).
با همراهی ابوبکر سهم ذوی القربی را نداد(9).
به نخواندن نماز برای کسی که آب نیافته است فتوا داد (10) و جهل خود را نسبت به احکام شریعت و معارف قرآن را یکبار دیگر بر ملا ساخت. بارها و بارها می گفت: همه مردم از عمر داناتر و فقیه ترند(11).
2- قتل عمربن سعددر نهم ربیع الاول سال 67 هجری قمری عمربن سعد فرمانده ظالم سپاه یزید در کربلا به دستور جناب مختار ثقفی به درک واصل شد(12)
جریان قتل به این صورت بود که عمربن سعد با شفاعت جعدة بن هبیره که فرزند خواهر امیرالمومنین بود از مختار با این شرط که از خانه اش خارج نشود امان نامه گرفت. ولی مختار در پی بهانه ای بود تا عمربن سعد را به قتل برساند. زیرا نمی توانست ستم های بی رحمانه او را نسبت به اهل بیت علیهم السلام نادیده بگیرد. از این رو به مختار خبر دادند که عمربن سعد شب گذشته در مکانی خارج از کوفه به نام حمام حضور داشته است.
مختار که دنبال چنین بهانه ای بود فورا به یکی از فرمانده هانش به نام ابو عمره دستور داد تا وی را به هلاکت برساند. ابو عمره نیز ب همراه 12 تن از یارانش به خانه عمربن سعد وارد شدند و او را به هلاکت رساندند و سرش را به نزد مختار آوردند. مختار هم دستور داد سر او را به حضور محمد بن حنفیه و اهل بیت امام حسین علیه السلام در مدینه بفرستند(13)
------------------------------------------------
منابع:1- بحارالانوار ج 31 ص 114،
2- تتمة المنتهی ص 25،
3- صحیح بخاری ج 4 ص 7
4- الامامة و السیاسة ج 1 ص 12،
5- سیر اعلام النبلاء ج 15 ص 578، میزان الاعتدال ج 1 ص 139، لسان المیزان ج 1 ص 406
6- مناقب آل ابی طالب ج 3 ص 358،
7- الاختصاص ص 181،
8- مسند احمد بن حنبل ج 3 ص 356، الدرالمنثور ج 1 ص 141،
9- مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 294
10- سنن الکبری ج 1 ص 209
11- سنن الکبری ج 7 ص 233، تفسیر کشاف ج 1 ص 514
12- زادالمعاد ص 244
13- بحارالانوار ج 45 ص 378، تاریخ طبری ج 4 ص 522.
به روز شده: : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ ۱۷:۱۲