• ورود
  • ثبت نام
  • العربية
  • English
  • youtube
  • twitter
  • facebook
  • عليٌّ اَوَّلُ النّاسِ اِيماناً : حضرت علي عليه‌السّلام اوّلين كسي است كه ايمان آورد.
خانه » مطالب » غدیر خم » شعر » با یاد عطش در غزلم همهمه افتاد

با یاد عطش در غزلم همهمه افتاد

تاریخ انتشار: : ۱۳۹۳/۸/۱۰ ۱۹:۵۲1731 مرتبه خوانده شده منتشر شده در شاخه: شعر
با یاد عطش در غزلم همهمه افتاد

شعرم پر و بالی زد و درعلقمه افتاد



در حیرتم ای آب که آنروز چگونه

چشم تو به چشمان بنی فاطمه افتاد



بعد از لب خشکیده ات ای چشمه ی پاکی

زمزم چه شنیده است که از زمزمه افتاد



نزدیکی گودال زنی خسته زمین خورد

حیدر مددی کن، نکند فاطمه افتاد



سخت است تماشای سر و دشنه برادر!

حق داشت اگر خواهر تو این همه افتاد



آنها که شنیدند یدالله بدانند

این دست علی بود که در علقمه افتاد



از قافیه این شعر کم آورد ولی شکر

شور تو در این روضه همین یک نمه افتاد

عباس شاه زیدی

----------------------------------
منبع: www.tebyan.net
چاپ صفحه ارسال به دوستان
برچسب‌ها:  محرم  عباس  شعر  ابوالفضل  تاسوعا  سقا 
 
بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم
ارسال نظر
شرایط نظر*
همه‌ی نظرها نیاز به تایید مدیر سایت دارند
عنوان*
نام*
ایمیل*
وب سایت*
پیام*
کد تایید*
3 - 2 = ?  
نتیجه این عبارت را وارد کنید
حداکثر تعداد تلاش برای ارسال: 10 مرتبه