هرچه اوامر و نهی می فرمود
خلق از جان و دل قبول نمود
اندرین راه رنج برد بسی
مثل آٌ رنجها نه برده کسی
تا که اسلام گشت پاینده
کرد دل های مرده را زنده
هرچه از نیک و بد حلال و حرام
بود، فرمود آن رسول انام
آخرین سال عمر آن حضرت
کرد بر حج، خلق را دعوت
کل حجاج خانه توحید
به صد و بیست و یک هزار رسید
همه احرام بست از میقات
کوچ کردند جمله در عرفات
یک دل و یک جهت در آن صحرا
بود یکسر به یاد و ذکر خدا
تا که بر مشعر و منی رفتند
همه با یاد کبریا رفتند
واجب و مستحب هر چه که بود
خود عمل کرده و به خلق نمود
امر حق را به حق اجابت کرد
در منی صحبت از ولایت کرد
داد میراث انبیاء به علی
که خداوند را علیست ولی
جمله اعمال حج گشته تمام
بهر رفتن رسول کرد قیام
با بلال موذن آن حضرت
گفت، برگو سحر کنم حرکت
کس نماند به غیر معلولان
همه با کاروان شوند روان
(کامل اشعار در فایل پیوست می باشد)
به روز شده: : ۱۳۹۳/۸/۱۹ ۱۹:۱۰