امشب دلم بی تاب و بی قراره
گوشه نشین ماتم دوباره
سنگینی غم روی سینه دارم
هوای غربت مدینه دارم
صد آه و واویلا امام صادق
چی میگذره بقیع تو این دقایق
شام غریبون امام صادق
هم ناله شیم با سوز و ناله و آه
آجرک الله یا بقیه الله
خون جای اشک از دیده ی فلک ریخت
نمک به زخم کهنه فدک ریخت
امام صادقو شبیه زهرا
نامردما کشتن غریب و تنها
ریختن تو خونه عده ای حرامی
از روی کینه ها و بی مرامی
سر نماز بالا سرش رسیدن
از زیر پا سجادشو کشیدن
شرمی نکرد اونی که می کشیدش
خجالت از محاسن سپیدش
یادش میاد آقا غمای مادر
وقتی که بود فاطمه پشت اون در
می پیچه تو گوشش صدای سیلی
خدا رو چهره موند به جای سیلی
صد آه و واویلا امام صادق
خدا، جسارتو به حد رسوندن
علی رو توی کوچه می کشوندن
ناموسشو زدن جلوی چشماش
دیگه نمی تونس که پاشه از جاش
به غیر سیلی با لگد به پهلوش
گوشواره و زخمای لاله ی گوش
اون در خونه ای که داشته مسمار
فاطمه بوده بین درب و دیوار
صد آه و واویلا امام صادق