واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان "حارث فهری" بود که در آخرین ساعات روز سوم، همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و او از طرف بقیه گفت:
ای محمد، سه سوال از تو دارم: شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خود را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟
آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفته ای؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی «من کنت مولاه فعلی مولاه...» از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است، و واسطه بین من و خدا جبرئیل است، و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم.
حارث گفت: «خدا یا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست». و به روایتی: «خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگوست شعله ای از آتش بر ما بفرست» !
همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی
از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و همان جا او را هلاک کرد. به روایتی دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی به وجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه آن دوازذه نفر را سوزانید.
بعد از این ماجرا، آیه نازل شد: «
سَألَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلکافِرینَ لَیسَ لَهُ دافِعٌ...»، یعنی «در خواست کننده ای عذاب واقع شدنی را درخواست کرد که کسی نتواند آن را دفع کند». پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.
با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.
به روز شده: : ۱۳۹۰/۸/۲۳ ۲۱:۴۹